همه اعضای بدن ما نقش بسیار مهمی در سلامتی ما ایفا می نمایند.

زانوی انسان

زانو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

زانو
Knee anatomy (Fa).png

زانوی راست از نمای راست

جزئیات
لاتین articulatio genus

عصب محیطی

رانی، سِدادی، سیاتیک
شناسه‌ها
فهرست گری p.۸۳۹
سرعنوان پزشکی A01.378.610.450
دورلندز
/السویر
Knee
واژگان آناتومی A01.1.00.036
اف‌ام‌اِی 24974
واژگان کالبدشناسی

زانوی انسان

زانو (به انگلیسی: Knee) بزرگ‌ترین مفصل بدن انسان است و ران را به ساق پا پیوند می‌دهد.

طرح ساختمانی زانو تا حدی ناپایدار است. با این وجود زانو باید کل وزن بدن را هنگام ایستادن تحمل کند، و هنگام راه‌رفتن یا دویدن حتی وزن بیشتری به آن تحمیل می‌شود؛ بنابراین مشکلات زانو از جمله بیماری‌های بسیار شایع در همه سنین است.

حرکت زانو و راه رفتن به یک سازوکار حرکتی وابسته است، که «سازوکار راست‌کننده زانو» نامیده می‌شود. این سازوکار که در جلوی زانو قرار دارد، شامل استخوان کشکک، زردپی کشککی، زردپی چهارسر و ماهیچه‌های چهارسر ران است. چهار ماهیچه چهارسر که در جلوی ران قرار دارند، ماهیچه‌هایی هستند که به زردپی (تاندون) چهارسر متصل می‌شوند. هنگامی که این ماهیچه‌ها منقبض می‌شوند، زانو را راست می‌کنند، مثلاً هنگامی که از وضعیت نشسته بلند می‌شویم.

 

محتویات

کالبدشناسی

زانو مفصلی است که سه استخوان ران، درشت‌نی و کشکک در ساختمان آن شرکت دارند. مفصل زانو به وسیله یک کپسول مفصلی، غشاء زلاله‌ای (حاوی مایع زُلاله‌ای) و رباط‌ها احاطه می‌شود. مایع زلاله‌ای باعث کاهش اصطکاک حرکت می‌گردد؛ و همچنین در تغذیه غضروف‌های مفصل نقش دارد.

در مفصل زانو، انتهای استخوان ران با سر استخوان درشت‌نی (استخوان بزرگ‌تر ساق پا) کنار هم قرار می‌گیرند. دو برجستگی استخوانی در دو طرف انتهای استخوان ران وجود دارند که به آن‌ها لقمه (کُندیل) می‌گویند. این لقمه‌ها روی سطح فوقانی استخوان درشت‌نی قرار می‌گیرند. این سطح را «کفهٔ درشت‌نی» می‌گویند. این کفه به دو قسمت بیرونی و درونی تقسیم می‌شود. درشت‌نی در شیار خاصی میان دو لقمه استخوان ران، می‌لغزد.

استخوان کوچک‌تر ساق پا (نازک‌نی)، وارد مفصل زانو نمی‌شود. این استخوان، مفصل کوچکی را تشکیل می‌دهد که آن را به یک طرف درشت نی وصل می‌کند. این مفصل چندان حرکتی ندارد.

غضروف مفصلی، ماده‌ای است که انتهای استخوان‌ها در هر مفصل را می‌پوشانند. این ماده در اغلب مفاصل بزرگ‌تر حدود ۲/۵سانتی‌متر ضخامت دارد. این ماده، سفید و درخشان است و قوامی لاستیکی دارد. غضروف مفصلی یک ماده لغزنده است که اجازه می‌دهد سطوح استخوانی بدون آسیب دیدن، روی هم بلغزند.

کارکرد غضروف مفصلی این است که ضربات وارده را جذب و یک سطح کاملاً صاف ایجاد کند تا حرکت استخوان‌ها آسان شود. تقریباً در هر نقطه‌ای از بدن که دو سطح استخوانی در مقابل هم حرکت می‌کنند، این غضروف مفصلی وجود دارد. در زانو غضروف مفصلی، انتهای استخوان ران، سر استخوان درشت نی و پشت استخوان کشکک را می‌پوشاند.

رباط‌های زانو

رباط‌ها (لیگمان‌ها) نوارهای محکم بافتی هستند که انتهاهای استخوان‌ها را به یکدیگر متصل می‌کنند. دو رباط مهم (جانبی یا کولترال) در هر طرف زانو قرار دارد:

داخل مفصل زانو، دو رباط مهم دیگر قرار دارد که بین استخوان ران و درشت نی قرار دارند:

رباط‌های کولترال داخلی و خارجی، مانع از حرکت بیش از حد زانو به طرفین می‌شوند. رباط‌های صلیبی قدامی و خلفی، حرکت جلو به عقب زانو را مهار می‌کنند. رباط صلیبی قدامی مانع از لغزیدن بیش از حد درشت نی، روی استخوان ران به سمت جلو می‌شود. رباط صلیبی خلفی مانع از حرکت بیش از حد درشت نی، روی استخوان ران به سمت عقب می‌شود. این دو رباط همراه با هم مهم‌ترین رباط‌هایی هستند که پایداری زانو را حفظ می‌کنند.

منیسک‌ها

نوع بافت اختصاصی به نام «منیسک» میان ران و درشت نی قرار دارند. این ساختارها را گاهی «غضروف زانو» هم می‌گویند، ولی در واقع منیسک‌ها با غضروف مفصلی که سطح مفصل را می‌پوشاند، متفاوت هستند. منیسک‌های زانو به دو دلیل اهمیت دارند.

  1. مانند یک ضربه گیر عمل می‌کنند و نیروی وارده از طرف وزن بدن را در سطح بزرگ‌تری پخش می‌کنند.
  2. به رباط‌های اطراف زانو کمک می‌کنند تا زانو را پایدار نگه دارند.

یک توپ را تصور کنید که روی یک سطح صاف قرار گرفته‌است. این توپ انتهای استخوان ران است و آن سطح صاف سر استخوان درشت نی. منیسک‌ها در واقع به دور انتهای گرد استخوان ران می‌پیچند و فضای میان آن و کف استخوان درشت نی را پُر می‌کنند. منیسک‌ها با این ساختار، به توزیع وزن استخوان ران روی استخوان درشت نی هم کمک می‌کنند. اگر منیسک‌ها وجود نداشتند، هر وزنی که روی استخوان ران وارد می‌شد، روی یک نقطه از استخوان درشت نی منتقل می‌شد. اما با وجود این منیسک‌ها، وزن روی تمام سطح کفه بالایی استخوان درشت نی توزیع می‌شود.

این توزیع وزن به وسیله منیسک‌ها اهمیت زیادی دارد، زیرا از وارد آمدن فشار بیش از حد بر غضروف مفصلی در انتهاهای استخوان‌ها جلوگیری می‌کند. فشار بیش از حد بر غضروف مفصلی می‌تواند به سطح آن آسیب برساند و باعث تحلیل آن در طی زمان شود. منیسک‌ها علاوه بر محافظت از غضروف مفصلی، به رباط‌ها کمک کنند تا زانو را پایدار نگه دارند. منیسک‌ها مانند یک دیلم که زیر یک چرخ ماشین پارک شده قرار می‌گیرد، مفصل زانو را پایدارتر می‌کنند. منیسک‌ها در لبه بیرونی شان ضخیم‌تر هستند و این ضخامت کمک می‌کند تا مانع از تکان خوردن انتهای استخوان ران روی کفه استخوان درشت نی شود. در مجموع همه رباط‌های زانو از جمله مهم‌ترین ساختارهایی هستند که به پایداری زانو کمک می‌کنند. رباط‌ها استخوان‌ها را به استخوان‌ها متصل می‌کنند. بدون رباط‌های محکم و قوی، برای اتصال ران به درشت‌نی، مفصل زانو بیش از حد، شل و در نتیجه بی‌ثبات می‌شد.

زردپی‌ها و ماهیچه‌های زانو

زردپی‌ها (تاندون‌ها) مانند رباط‌ها هستند، با این تفاوت که عضلات را به استخوان‌ها متصل می‌کنند. بزرگ‌ترین زردپی بدن، «زردپی کشککی» است که در اطراف زانو قرار دارد.

حرکت زانو و راه رفتن ما به یک ساختار حرکتی وابسته است، که «ساختار راست کننده زانو» نامیده می‌شود. این ساختار که در جلوی زانو قرار دارد، شامل استخوان کشکک، زردپی کشککی، زردپی چهارسر و عضلات چهارسر است. عضلات چهارسر که در جلوی ران قرار دارند، عضلاتی هستند که به تاندون چهارسر متصل می‌شوند. هنگامی که این عضلات منقبض می‌شوند، زانو را راست می‌کنند، مثل زمانی که ما از وضعیت نشسته بلند می‌شویم. کشکک مانند یک تکیه‌گاه عمل می‌کند و نیروی ایجاد شده به وسیله ماهیچه‌های چهارسر را هنگام راست شدن زانو تشدید می‌کند. هنگامی که ماهیچه‌های چهارسر منقبض می‌شوند، زانو راست می‌شود. عضلات هامسترینگ در پشت ساق پا و ران قرار می‌گیرند. هنگامی که این عضلات منقبض می‌شوند، زانو خم می‌شود.

عصب‌ها

مهم‌ترین عصب دور زانو، عصب پشت‌زانویی (پوپلیتئال) است که در پشت زانو قرار دارد. این عصب بزرگ در پشت بخش پایینی ساق پا و پنچه پا قرار دارد، و حس و کنترل ماهیچه‌ها را ممکن می‌کند. این عصب درست در بالای زانو به دو شاخه تقسیم می‌شود تا عصب‌های درشت‌نئی و نازک‌نئی (پرونئال) را تشکیل دهد. عصب درشت‌نئی به مسیر خود در پشت ساق پا ادامه می‌دهد، عصب نازک‌نئی به مسیر خود در بخش بیرونی زانو و به سمت پایین در جلوی ساق پا ادامه می‌دهد. هر دوی این عصب‌ها ممکن است در آسیب‌های زانو صدمه ببینند.[۱]

رگ‌های خونی

رگ‌های خونی عمده اطراف زانو به همراه عصب پشت‌زانویی (پوپلیتئال)، به سمت پایین در عقب ساق پا حرکت می‌کنند. سرخرگ پشت‌زانویی و سیاهرگ پشت‌زانویی بزرگ‌ترین خون‌رسان‌ها به ساق و پا هستند. اگر سرخرگ پشت‌زانویی بدون امکان ترمیم کردن، آسیب ببیند، ممکن است ساق پا دیگر نتواند به حیات خود ادامه دهد. سرخرگ پشت‌زانویی خون را به ساق پا و پا می‌رساند و سیاهرگ پشت‌زانویی خون را از این بخش‌ها به قلب بازمی‌گرداند.[۱]

جستارهای وابسته

 

 

منبع: wikipedia 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

انگشت های انسان

انگشت دست

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

این مقاله دربارهٔ انگشتان دست است. برای انگشتان پا، انگشت پا را ببینید.

Scheme human hand bones-Persian.JPG

انگشت دست نام انگشتان انتهایی دست است که در انسان شامل ۵ انگشت در هر دست می‌شود (در مجموع ۱۰ انگشت). انگشتان دست به جز انگشت شست که فقط ۲ بند دارد، دارای سه استخوان مجزا هستند که بین آن‌ها مفصل وجود دارد و در انتهای آن‌ها ناخن قرار دارد. انگشتان دست دارای استخوان هستند و در انتهای آن‌ها ناخن وجود دارد.
نام انگشتان دست انسان عبارت است از:

  1. شست
  2. انگشت اشاره
  3. انگشت میانی، بلندترین انگشت
  4. انگشت حلقه انگشت انگشتری
  5. انگشت کوچک

جستارهای وابسته

استخوان بند انگشت

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به ناوبریپرش به جستجو

استخوان بند انگشت
 
Hand-bones.jpg

بندهای انگشتان دست انسان

جزئیات
لاتین Phalanges
مفصل‌ها Metacarpophalangeal، metatarsophalangeal، interphalangeal
شناسه‌ها
واژگان آناتومی A02.5.18.001%20Entity%20TA98%20EN.htm A02.4.10.001، A02.5.18.001
واژگان کالبدشناسی استخوان

استخوان بند انگشت (انگلیسی: Phalanx bone) استخوانهای کوچک بندهای انگشتان دست و پا هستند.

 

محتویات

بند انگشت دست

انسان به صورت معمول در هر دست پنج انگشت دارد. هر انگشت دارای سه بند اولیه (بندهای ته‌انگشتی)، میانی (بندهای میان‌انگشتی) و انتهایی (بندهای سرانگشتی) است. بند اولیه هر انگشت با استخوانهای کف دست (متاکارپ) مفصل می‌شوند. انگشت شست انسان تنها دو بند دارد.

بند انگشت پا

Bones of foot

انسان به صورت معمول در هر پا پنج انگشت دارد. هر انگشت دارای سه بند اولیه، میانی و انتهایی است. بند اولیه هر انگشت با استخوان‌های کف پا (متاتارس) مفصل می‌شوند. انگشت شست پای انسان تنها دو بند دارد.

نگارخانه

  • Q11.jpg

  •  
  • Carpus2.jpg

جستارهای وابسته

منابع

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

رگ های انسان

اطلاعات اولیه

دستگاه گردش خون و لنف شامل قلب ، شریانها ، وریدها ، مویرگها و رگهای لنفی است. خون پمپ شده از قلب که حاوی مواد غذایی و اکسیژن می‌باشد توسط شریانها در بدن توزیع می‌شوند. شریانها پس از انشعاب به شاخه‌های باریک ، شریانچه‌ها را بوجود می‌آورند و شریانچه‌ها نیز به انشعابات باریکتری به نام مویرگ ختم می‌شوند.

مبادله مواد بین خون و سلولهای ارگانهای مختلف در سطح مویرگها انجام می‌گیرد. پس از مبادله مواد ، خون مویرگی به وریدچه‌های منتقل شده و نهایتا توسط وریدهای بزرگ مجددا به قلب برمی‌گردد. رگهای لنفی نیز بطور بن بست از ارگانهای مختلف شروع و پس از جمع آوری لنف یا مایعات میان بافتی (که عمدتا از خون منشا گرفته است) آن را به سیستم گردش خونی باز می‌گرداند.


 

تصویر

 

ساختمان کلی رگهای خونی

لایه داخلی (Tunica intima)

این لایه از یک ردیف سلول سنگفرشی ساده مشتق از مزودرم به نام آندوتلیوم و بافت همبند شل زیرین آن به نام طبقه زیر آندوتلیال تشکیل شده است. آندوتلیوم بر روی تیغه پایه قرار گرفته و طبقه زیر آندوتلیال حاوی الیاف الاستیک و رتیکولر و بطور نادر در شریانهای الاستیک سلولهای عضلانی است.

لایه میانی (Tunica media)

این لایه معمولا از عضلات صاف تشکیل شده که در بین آنها الیاف الاستیک ، کلاژن ، رتیکولر و پروتئوگلیکان‌ها قرار گرفته‌اند. مواد بین سلولی در دیواره رگها توسط سلولهای عضله صاف سنتز می‌شود.

لایه خارجی یا ادونتیس (Tunica adventita)

خارجی‌ترین لایه عروق و مرکب از |کلاژنالیاف کلاژن نوع I و الیاف ارتجاعی است که بطور طولی قرار گرفته‌اند . این لایه معمولا در امتداد با بافت همبند اطراف رگها قرار دارد و تشخیص آنها از یکدیگر مشکل می‌باشد. در عروق بزرگ این لایه حاوی رگهای تغذیه کننده خود عروق موسوم به رگها می‌باشد. انواع رگها در بدن عبارتند از : شریانها ، وریدها و مویرگها در رگهای لنفی می‌باشد.


 

تصویر

 

شریانات قلب

شریانها یا سرخرگها ، خون را از قلب به ارگانهای مختلف حمل می‌کنند و بر اساس ساختمان بافتی و اندازه به سه دسته شریانهای بزرگ ، شریانهای متوسط و شریانها یا آرتریولها تقسیم می‌شوند. انقباض عضلات دیواره شریانچه‌ها یا آرتریولها می‌تواند قطر رگها را بطور خاصی تغییر دهد و از این نظر نقش مهمی در توزیع خون به مویرگها دارند. آرتریولهای انتهایی به متآدتریولها ختم می‌شوند. مت‌آرتریولها بزرگتر از مویرگها هستند و در دیواره آنها سلولهای عضلانی بطور فاصله‌دار قرار گرفته‌اند.

وریدها

پس از مبادله مواد بین خون و محیط خارج سلولی ، در سطح مویرگها ، خون مویرگی به ترتیب از طریق وریدچه‌ها ، وریدهای متوسط و وریدهای بزرگ به قلب منتقل می‌گردد. وریدها در هر ارگان معمولا همراه با شریانهای مربوطه می‌باشند و قطر آنها بزرگتر از شریانهاست. دیواره وریدها همیشه نازکتر از شریانها بوده و از سه لایه داخلی (انتیما) ، میانی (میدیا) ، ادونتیس (خارجی) تشکیل شده که در مقایسه با شریانها لایه میانی در آنها نازکتر و لایه خارجی ضخیم تر می‌باشد. کوچکترین انشعابات وریدها ، وریدچه‌ها هستند که در ارتباط با شبکه مویرگی بسیار کوچک بوده و به وریدچه‌های پشت مویرگی موسومند. وریدچه‌های پشت مویرگی از نظر ساختمانی شبیه مویرگها می‌باشند.


 

تصویر

 

مویرگها

شریانچه‌ها به رگهای خونی بسیار ظریفی منتهی می‌شوند که به مویرگ موسومند. مویرگها در حدود 9 - 7 میکرومتر قطر دارند و فضای درونی آنها برای جاگیری یک گویچه قرمز کفایت می کند. دیواره مویرگ متشکل از یک ردیف سلول پهن و نازک به نام آندوتلیوم ، تیغه پایه و شبکه ظریفی از الیاف رتیکولر می‌باشد.

مویرگها رابط بین شریانچه‌ها و وریدچه ها بوده و به علت وسعت زیاد خود ، داشتن دیواره نازک و کاهش سرعت جریان در آنها ، مناسب ترین محل برای مبادله مواد غذایی ، اکسیژن و دی‌اکسید کربن بین خون و مایعات بافتی می‌باشد. مبادله مواد از طریق انتشار ، عبور از منافذ دیواره مویرگها ، عبور از اتصالات بین سلولی و توسط وزیکولهای پینوسیتوزی انجام می‌گیرد.

رگهای لنفی

به استثنای ارگانهای معینی نظیر سیستم عصب مرکزی ، استخوان و غضروف در بیشتر ارگانها و بافتهای بدن همراه و به موازات رگهای خونی ، رگهای دیگری به نام رگهای لنفی وجود دارند. این رگها که به صورت بن بست از بافتها سرچشمه می‌گیرند مایعات میان بافتی موسوم به لنف را از بافتها جمع آوری و به دستگاه گردش خون باز می‌گردانند. جریان لنف یک طرفه بوده و از بافتها به سوی قلب می‌باشد.

اعصاب و رگها

اعصابی که عضلات صاف دیواره رگهای خونی را عصب دهی می‌کنند به اعصاب وازوموتور (محرکه رگها = Vasomotor) موسومند. این اعصاب عموما از رشته‌های عصبی بدون میلین سمپاتیک می‌باشد که انشعابات آنها پس از عبور از لایه خارجی رگها وارد عضلات طبقه میدیا می‌گردند و لایه‌های داخلی‌تر بوسیله انتشار از طریق اتصالات سوراخ‌دار تحریک را دریافت می‌نمایند.

تحریک رشته‌های سمپاتیک باعث انقباض عروق می‌گردد. شریانهای موجود در بین عضلات اسکلتی بوسیله اعصاب پاراسمپاتیک عصب دهی شده‌اند که تحریک آنها باعث استساع عروق می‌گردد. بطور کلی اعصاب وازوموتور با انقباض و اتساع عروق جریان و فشار خون را کنترل می‌کنند.


 

تصویر

 

رگ رگها

چون در عروق خونی بزرگ همه سلولهای تشکیل دهنده دیواره نمی‌توانند از طریق انتشار ، مواد غذایی و اکسیژن مورد نیاز خود را دریافت کنند تغذیه آنها را رگهای کوچک دیگری موسوم به رگ رگها عهده‌دار می‌باشند. این رگها به تعداد زیاد در لایه خارجی یافت می‌شوند و انشعابات آنها به طبقه میدیا نیز نفوذ می‌کند که میزان نفوذ آنها در وریدها بیشتر از شریانها می‌باشد. رگهای خونی بزرگ علاوه بر رگ رگها ، حاوی مویرگهای لنفی نیز در دیواره خون می‌باشند. مویرگهای لنفی در شریانها محدود به طبقه خارجی می‌باشند ولی در وریدها به طبقه میدیا نیز نفوذ می‌کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: daneshnameh.roshd

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

بینی انسان

بینی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

 

 

 
بینی(در زبان لکی پِت)
Canine-nose.jpg

بینی سگ از حساس‌ترین بینی‌ها به حساب می‌آید.

جزئیات
لاتین 'Nasus'
شناسه‌ها
واژگان آناتومی A01.1.00.009%20Entity%20TA98%20EN.htm A06.1.01.001، A01.1.00.009
واژگان کالبدشناسی

تصویر شماتیک از بینی انسان.

از دیدگاه کالبدشناسی به برآمدگی‌ای در بدن مهره‌داران که جای قرار گرفتن منخرها است بینی یا دماغ گفته می‌شود. عملکرد سوراخ بینی انجام دم و بازدم است. بینی اولین قسمت گذرگاه تنفس است، بینی شکل هرم‌القاعده را دارد که قسمت فوقانی آن استخوانی و قسمت تحتانی آن غضروفی است. حفره‌های بینی ، هوا را قبل از رسیدن به ریه‌ها صاف ، گرم و مرطوب می‌سازند.

اصلی‌ترین راه ورود هوا به دستگاه تنفسی ، بینی است. بخش تحتانی حفره بینی پهنتر از بخش فوقانی بوده و به وسیلهٔ مخاط تنفسی ضخیم پرعروقی پوشیده شده‌است و فوقانی آن ، که باریکتر است، به وسیلهٔ مخاط بویایی رنگ پریده‌ای پوشیده شده و محل قرار گیری گیرنده‌های بویایی می‌باشد. استخوان بینی (Nasal bone) ، استخوانی است زوج و مستطیلی که در طرفین خط واسط و در زیر استخوان پیشانی قرار گرفته‌است و اندازه و شکل آن در افراد مختلف ، متغیر است. مردان نسبت به زنان دارای بینی بزرگ‌تری هستند و این امر ناشی از تفاوت جنسیتی آن‌ها در نیاز به انرژی است چراکه مردان نیاز به انرژی بیشتر و در نتیجه اکسیژن بیشتری دارند.[۱]

 

محتویات

ریشه شناسی

بینی واژه ای است در زبان پهلوی،وینیک(vēnēk) بوده‌است ،وین به معنی دَم یا تنفس است.

استخوانهای بینی

در انسان استخوان خیش (Vomer) بخش پشتی (خلفی) زیرین، تیغه بینی را ایجاد می‌کند. استخوان ومر یکی از استخوان‌های فرد جمجمه است. خیش در خط میان‌پیکانی midsagittal line قرار گرفته و با استخوان‌های پروانه‌ای sphenoid، پرویزنی ethmoid، کامی palatine چپ و راست، و بَرواره‌ای maxillary چپ و راست مفصل می‌شود. بخش قدامی تیغه بینی غضروفی است.

بخش خارجی بینی ناحیه برآمده و سطحی است که در وسط صورت قرار دارد و شامل دو بخش است بخش استخوانی، شامل استخوانهای بینی و زایده پیشانی فک بالا و بخش غضروفی که شامل تعدادی غضروف بهم چسبیده است.

شاخکهای بینی

در هر فرد به‌طور طبیعی، در هر طرف بینی سه بر آمدگی استخوانی در داخل بینی (دیواره طرفی) وجود دارد که در فارسی شاخک و در اصطلاح پزشکی توربینت یا کونکای بینی (TURBINATES OR CONCHAE) نامیده می‌شوند. هر شاخک استخوان نازک و پهنی است که روی آن را نسج نرم و مخاط می‌پوشاند و به ترتیب شاخکهای فوقانی، میانی و تحتانی نامیده می‌شوند. کار شاخکها گرم و مرطوب کردن هوایی است که از بینی عبور می‌کند تا به ریه برسد. این کار به‌طور اتوماتیک انجام می‌شود به نحوی که در هوای خشک و همینطور هوای سرد شاخکها به‌طور اتوماتیک پف میکنند تا سطح تماس هوا با آن‌ها افزایش پیدا کند و رطوبت و حرارت هوا به میزان مطلوب برسد. در مواردی که شاخکهای بینی بیش از اندازه بزرگ شوند راه بینی را بسته و باعث انسداد بینی می‌شوند.

 

 

منبع: wikipedia

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

معده انسان

معده

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

معده
Digestive system diagram fa.svg

.

Illu stomach.jpg

شکل از cancer.gov:
* ۱. تنه معده
* ۲. طاق معده
* ۳. دیواره پیشین
* ۴. خمیدگی بزرگ
* ۵. خمیدگی کوچک
* ۶. دهانه (درآیه)
* ۹. اسفنکتر (بنداره)
* ۱۰. دهلیز باب‌المعدی (دهلیز برآیه‌ای)
* ۱۱. مجرای باب‌المعدی
* ۱۲. فاق گوشه‌دار
* ۱۳. مجرای معدی
* ۱۴. چروکه‌ها

جزئیات
لاتین Ventricular
یونانی Gaster

عصب محیطی

celiac gangliaعصب واگ[۱]

لنف

celiac preaortic lymph nodes[۲]
شناسه‌ها
فهرست گری p.۱۱۶۱
سرعنوان پزشکی A03.556.875.875
دورلندز
/السویر
Stomach
واژگان آناتومی A05.5.01.001
اف‌ام‌اِی 7148
واژگان کالبدشناسی

معده (به انگلیسی: Stomach) عضو توخالی، عضلانی و حجیمی از لوله گوارش است که به شکل لوبیا شکل می‌باشد که در مرحله دوم گوارش عمل می‌کند و نقش گوارش شیمیایی را بر عهده دارد. محفظه معده از بالا به مری و از پایین به دوازدهه مربوط می‌شود.

این عضو در ناحیهٔ هایپوکندریاک چپ و اپی گاستریک قرار دارد و در قسمت قدام به وسیله مهره‌های ششم تا نهم سینه‌ای حمایت می‌شود. معده به دلیل ترشح اسید هیدروکلریدریک و فاکتور ضد کم خونی جزء غدد برون ریز ثانویه محسوب می‌شود. همچنین به دلیل ترشح گاسترین، گرلین، نوروپپتیدY، سوماتوستاتین، هیستامین و اندوتلین نیز جزء سلول درون‌ریز محسوب می‌شود.

 

محتویات

پیرامون واژه

معده واژه‌ای عربی است. در زبان پارسی میانه، از واژه کومیگ (kumig) برای اشاره به این عضو استفاده می‌شده‌است.[۳]

تقسیم‌بندی معده

  1. قعر معده(Fundus): بخشی از معده که در بالای سطحی فرضی (ساژیتال معدی) قرار گرفته و از عمق بریدگی قلبی معده می‌گذرد.
  2. جسم معده(Corpus)
  3. قسمت پیلوریک معده (Pyloric antrum): در انتهای این کانال، اسفنکتر پیلور قرار دارد.

عملکرد

غذا پس از عبور از مری وارد معده می‌شود. معده عضوی است عضلانی و چند لایه. به خاطر تولید اسید هیدروکلریک در معده محدوده PH آن بین ۱ تا ۴ است که بستگی به نوع جاندار، غذای درون معده، زمان آن در طول روز و مصرف دارو دارد. اسید معده توسط سلولهای جداری ترشح می‌شود. هورمون گاسترین، تحریک عصب پاراسمپاتیک (استیل کولین) و هیستامین بر میزان ترشح اسید مؤثر هستند. برخی از سلولهای معده همچنین برای حفاظت از مخاط آن اسید را معکوس ترشح می‌کنند. فاکتور داخلی نیز در معده ترشح می‌شود و با اتصال به ویتامین ب۱۲ نقش مهمی در جذب این ویتامین دارد زیرا این ویتامین اول به صورت پروتئین است اسید معده باعث میشود که این ویتامین از پروتئین در آمده و در معده با فاکتور داخلی ترکیب میشود و در بدن جذب می شود.
غذا در معده به ذرات کوچکی خرد می‌شود تا غذا بتواند در روده باریک جذب شود که منظور همان گوارش شیمیایی است. در طول روز حدود ۲ تا ۳ لیتر اسید در معده ترشح می‌شود که بیشترین مقدار ترشح در غروب است.
معده اولین مکان ذخیره موقت غذاست که قابلیت منبسط شدن دارد به‌طوری‌که می‌تواند حدود ۲ تا ۴ لیتر غذا را در خود نگه دارد.

با وجودی که امکان پاره شدن معده بر اثر پرخوری وجود دارد، اما رفلاکس تهوع کمک می‌کند که معده به این مرحله نرسد. معده انسان‌ها به‌طور متوسط می‌تواند حدود یک تا یک و نیم لیتر غذا را تحمل کند اما تا قبل از پاره شدن می‌تواند برای جا دادن چهار برابر این مقدار غذا، به اصطلاح کش آید.[۴]

بافت‌شناسی

معده مجموعاً چهار لایه اصلی دارد:

۱. مخاط(mucosa) شامل سه بخش اپی‌تلیوم، لامیناپروپریا و موسکولاریس موکوزا می‌باشد. سلول‌های اصلی (ترشح‌کننده پپسینوژن)، سلولهای کناری (ترشح‌کننده اسید معده و فاکتور داخلی)، سلولهای واقع در گردن غدد (ترشح‌کننده موکوز) و سلولهای انترواندوکراین (APUD) ترشح‌کننده هورمون‌هایی مانند گاسترین، هیستامین، سروتونین و کوله سیستوکینین

۲. زیر مخاط(submucosa) شامل بافت همبند فیبروزی و شبکه عصبی مایسنر

۳. لایه عضلانی (muscularis externa) شامل عضلات مایل داخلی، عضلات حلقوی میانی، شبکه عصبی اوئرباخ و لایه عضلات طولی خارجی

۴. لایه سروزا (serosa) بافت همبندی که به نوعی ادامه صفاق است.

بیماریهای معده

معده ممکن است منشاء مشکلات مختلفی باشد که شایعترین آن‌ها عبارتند از سوء هاضمه، اولسر پپتیک، ریفلاکس، سرطان معده، خونریزی معده آلودگی به هلیکوباکتر پیلوری ، مصرف داروهای ضد التهاب غیر استروییدی (NSAIDs) و...

ریفلاکس معده: بازگشت غذای خورده شده به همراه اسید معده از کاردیا(ابتدای معده) یا خود معده یا دوازدهه(انتهای معده)به ابتدای مری و گهگاهی به دهان که حال ناخوشایندی به فرد می‌دهد و ترش مزه است را ریفلاکس معده می گویند.

چرا ریفلاکس رخ می‌دهد؟ ریفلاکس معده وقتی رخ می‌دهد که دریچه ابتدایی معده(کاردیا) شل شده باشد.

دریچه کاردیا چگونه شل می‌شود و راه درمان آن چیست؟ علل‌های مختلفی برای شل شدن دریچه کاردیا وجود دارد و یکی از مهم‌ترین این عوامل نوشیدن هر نوشیدنی هنگام صرف غذاست و راه درمان آن هم در اکثر افراد رعایت چند نکته است:

  1. ۱ ساعت قبل و بعد از صرف غذا هیچ نوشیدنی صرف نشود مگر با تجویز پزشک (اعم از خوردن دارو و ....)
  2. تا یک ساعت بعد از غذا به هیچ وجه نباید دراز کشید. (در اینصورت غذا راه مری تا معده را به راحتی طی نمی‌کند.
  3. وعده‌های غذاییتان را تنظیم کنید و سر وقت آن را صرف کنید،(در صورت امکان با مشورت پزشک.)
  4. پرخوری نکنید،(سعی کنید قبل از سیر شدن از غذا خوردن دست بکشید،مگر با تجویز پزشک.)
  5. بلافاصله بعد از صرف شام به رختخواب نروید،(چراکه وقتی شما خواب هستید اعضای داخلی بدن بعد از ۲ ساعت شروع به استراحت می‌کنند و اگر شما بلافاصله بعد از صرف شام خواب رفتید معده شما زمانی برای استراحت ندارد چراکه در حال هضم شام شماست و به همین دلیل به معده فشار آمده و به مرور زمان بافت معده تخریب می‌شود.

جستارهای وابسته

حرکات معده

نگارخانه

  • Slide15ffff.JPG

 

 

منبع: wikipedia

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

جگر و قلوه انسان

فواید جگر – خوراک دل و جگر و قلوه از آن دسته خوراکی های خوشمزه ایست که حاوی ویتامین ها . املاح معدنی فراوانی است و در تقویت بدن و رفع کم خونی موثر است اگر می خواهید از خواص این مواد غذایی اطلاعات بیشتری به دست آورید ما خواندن این مقاله را به شما پیشنهاد می کنیم.

دل و قلوه یکی دیگر از اعضای گوسفند است که منبع خوبی از ویتامین B12، آهن و پتاسیم ، پروتئین ،ریبوفلاوین، ویتامین B6، اسیدفولیک و نیاسین بوده و چربی و کلسترول کمتری نسبت به دیگر امعا و احشا گوسفند دارند .

فواید جگر , خواص دل و قلوه

فواید جگر و سایر امعا و احشا برای بدن انسان

امعا و احشا خوراکی (organ meats) دارای انواع مختلفی هستند که بعضی از آن‌ها مانند جگر و قلوه بیشتر شناخته شده‌اند. محققان گاهی اوقات از امعا و احشا خوراکی با اصطلاح «اَبَر-غذا» (super foods) نام می‌برند، چون در صورت مصرف متعادل، مجموعه بسیار غنی‌ای از ویتامین‌ها و مواد مغذی را درون خودشان جای داده‌اند. در ادامه با فواید جگر ، زبان و دل و قلوه برای سلامتی انسان آشنا می‌شویم.

 

فواید جگر

فواید جگر  

جگر،‌ مغذی‌ترین نوع از امعا و احشا خوراکی است که منبع غنی و مهمی برای دریافت ویتامین A محسوب می‌شود. ویتامین A موجود در جگر برای سلامتی چشم‌ها مفید است و خطر ابتلا به بیماری‌های التهاب‌زا مانند بیماری آلزایمر و آرتریت را هم کاهش می‌دهد.

جگر از کلسترول بالایی برخوردار بوده و هر 100 گرم آن 200 کالری دارد. ویتامین B12 موجود در جگر در سلامت بافت های سیستم عصبی ماده مفیدی می باشد.

جگر تنها منبع گوشتی است که دارای ویتامین ث بوده و در سلامت پوست و مو و تقویت سیستم ایمنی بدن مفید است.

از فواید جگر وجود مقادیر بالایی از ماده معدنی آهن در جگر باعث شود این ماده غذایی در رفع کم خونی و ضعف عمومی بدن ماده مقوی و موثری به شمار آید.

 

جگر، منبع خوبی برای دریافت این مواد مغذی هم محسوب می‌شود:‌ اسید فولیک، آهن، کروم، مِس و روی. ویژگی دیگر جگر، مفید بودن آن برای سلامت قلب است. به‌علاوه،‌ این امعا و احشا خوراکی برای افزایش سطح هموگلوبین در خون نیز مفید به‌شمار می‌رود.

 

مضرات جگر

این ماده غذایی حاوی مقادیر بالایی از چربی بوده و مصرف آن در بیماران قلبی یا افراد دارای کلسترول بالا ممنوع است .
مقدار ویتامین آ موجود در جگر بیش از حد مورد نیاز بدن می باشد بنابراین مصرف جگرر سه ماهه اول بارداری می تواند سبب ناهنجاری های جنینی شود و مصرف آن به خانم های باردار توصیه نمی شود .
وجود مقادیر بالایی از  اسیداوریک و باز آلی پورین در جگر می تواند در ابتلا به بیماری نقرس نقش داشته باشد .

فواید جگر , خواص دل و قلوه

فواید جگر و سایر امعا و احشا

 

فواید دل 

دل، امعا و احشا خوراکی دیگری است که فولات، آهن، روی و سلنیوم دارد. به‌علاوه، منبع عالی‌ای برای دریافت ویتامین‌ B۲، ویتامین B۶ و ویتامین B۱۲ محسوب می‌شود که هر سه موردشان در گروه ویتامین‌های B-complex قرار می‌گیرند. ویتامین‌های B موجود در انواع امعا و احشا خوراکی مانند دِل دارای اثرات محافظتی برای دستگاه قلبی-عروقی هستند و درنتیجه از بدن درمقابل ابتلا به بیماری‌های قلبی محافظت می‌کنند.

ویتامین‌های B دارای فواید مهم دیگری هم هستند، ازجمله حفظ فشار خون در محدوده سالم، کاهش کلسترول بد خون و کمک به شکل‌گیری عروق خونی سالم. این ویتامین‌ها برای مغز نیز مفید به‌شمار می‌روند و خطر ابتلا به بیماری آلزایمر، زوال عقل، افسردگی و اختلال اضطرابی را هم کاهش می‌دهند.

گوشت دِل، منبع فوق‌العاده‌ای هم برای دریافت کوآنزیم Q۱۰ یا CoQ۱۰ محسوب می‌شود. کوآنزیم Q۱۰ دارای خاصیت آنتی‌اکسیدانی است و می‌تواند در پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های مختلف یا درمان آن‌ها، خصوصا بیماری‌های قلبی، ‌موثر باشد. مطالعات مختلفی نشان داده‌اند که کوآنزیم Q۱۰، فرآیندهای پیری را کُند می‌کند و سطح انرژی را در بدن افزایش می‌دهد.

 

خواص زبان

گوشت زبان دارای کالری و اسیدهای چرب زیادی است. با این‌حال،‌ ترکیبات مهمی مانند روی، آهن، کولین و ویتامین B۱۲ نیز دارد. این گوشت خصوصا برای زنان باردار یا افرادی مناسب است که در مرحله بهبودی و بازیابی پس از بیماری قرار دارند.

 

فواید قلوه

قلوه کم چرب تر از دل بوده و میزان پروتئین موجود در آن از دل و جگر بیشتر است .

قلوه سرشار است از مواد مغذی مهم، پروتئین‌ها و اسیدهای چرب امگا-۳. به همین دلیل است که قلوه را به‌عنوان خوراکی مهمی برای کاهش التهاب و تقویت سلامت قلب معرفی می‌کنند.

 

خواص مغز

گوشت مغز حاوی اسیدهای چرب امگا-۳ و مواد مغذی است. فسفاتیدیل‌کولین و فسفاتیدیل‌سرین، دو ماده مغذی موجود در مغز هستند که فواید مختلفی به سیتسم عصبی می‌رسانند. آنتی‌اکسیدان‌هایی هم که با خوردن گوشت مغز به بدن انسان می‌رسند، از مغز و نخاع انسان درمقابل آسیب‌های مختلف محافظت می‌کنند.

 

فولات موجود در انواع امعا و احشا خوراکی واقعا برای باروری مفید است و در پیشگیری از نقایص هنگام تولد در نوزاد مانند اسپینا بیفیدا و مشکلات قلبی، تاثیر مثبتی دارد. به‌علاوه، ویتامین B۶ موجود در این مواد غذایی نیز می‌تواند مشکل بیماری صبح‌گاهی را در زنان باردار کمتر کند.

 

 

منبع: tasvirezendegi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

روده انسان

روده بزرگ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

روده بزرگ
Intestine-diagram.svg

Front of abdomen, showing the large intestine, with the stomach and small intestine in gray outline.

Gray1223.png

Front of abdomen, showing surface markings for liver (red), and the stomach and large intestine (blue)

جزئیات
لاتین intestinum crassum

سرخرگ

Superior mesenteric, Inferior mesenteric and Iliac arteries

لنف

inferior mesenteric lymph nodes
شناسه‌ها
فهرست گری p.1177
دورلندز
/السویر
Large intestine
واژگان آناتومی A05.7.01.001
اف‌ام‌اِی 7201
واژگان کالبدشناسی

دستگاه گوارش انسان

روده

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به ناوبریپرش به جستجو

روده بخش مهمی از دستگاه گوارش است که از دوازدهه (اثنی‌عشر) تا مقعد را تشکیل می‌دهد. روده در انسان و بسیاری از پستانداران به دو بخش رودهٔ باریک و رودهٔ بزرگ تقسیم می‌شود.

روده نقش بسیار مهمی در هضم و جذب غذا دارد.

 

منبع: wikipedia

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

گوش انسان

گوش

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

 

گوش
جزئیات
لاتین Auris
پیش‌ساز واقع شده در کمان گلوگاهی (به انگلیسی: Pharyngeal arch) به هنگام مراحل جنینی

سرخرگ

ناحیه پسین: توسط شاخه سرخرگ لاله گوشی پسین (به انگلیسی: Superficial temporal artery) از سرخرگ گیجگاهی سطحی (به انگلیسی: Superficial temporal artery) و ناحیه پیشین: توسط سرخرگ لاله گوشی پیشین (به انگلیسی: Posterior auricular artery)

سیاهرگ‌ها

سیاهرگ وداج خارجی (به انگلیسی: External jugular vein)، شبکه سیاهرگی بالسان (به انگلیسی: Pterygoid plexus) و سیاهرگ گیجگاهی سطحی (به انگلیسی: Superficial temporal vein)

عصب محیطی

عصب لاله گوشی-گیجگاهی (به انگلیسی: Auriculotemporal nerve)، عصب لاله گوشی عالی (به انگلیسی: Great auricular nerve) و شاخه لاله گوشی از عصب واگ (به انگلیسی: Auricular branch of vagus nerve)

لنف

غدد لنفاوی گردنی سطحی (به انگلیسی: Superficial cervical lymph nodes) و غدد لنفاوی گردنی عمقی (به انگلیسی: Deep cervical lymph nodes)
شناسه‌ها
واژگان آناتومی A15.3.00.001%20Entity%20TA98%20EN.htm A01.1.00.005، A15.3.00.001
اف‌ام‌اِی 52780
واژگان کالبدشناسی

برای دیگر کاربردها، گوش (ابهام‌زدایی) را ببینید.

رونگاره و شمای دستگاه شنوایی انسان.
۱. گوش بیرونی
۲. لاله گوش
۳. مجرای گوش
۴. پرده صماخ
۵. گوش میانی
۶. استخوان‌های گوش میانی
۷. استخوان چکشی
۸. استخوان سندانی
۹. استخوان رکابی
۱۰. حفره صماخی پرده گوش
۱۱. استخوان گیجگاهی
۱۲. شیپور استاش
۱۳. گوش درونی
۱۴. پیچ‌راه
۱۵. مجرای نیمه‌حلقوی
۱۶. دالان (دهلیز) گوش
۱۷. پنجره یا منفذ دالانی
۱۸. پنجره یا منفذ گرد
۱۹. حلزون گوش
۲۰. عصب دالانی یا دهلیزی
۲۱. عصب شنوایی
۲۲. مجرای درونی شنوایی
۲۳. عصب دهلیزی حلزونی

گوش اندام حسی است که صدا را دریافت می‌کند. گوش انسان از سه قسمت خارجی، میانی و داخلی تشکیل شده‌است. اختلاف زمان جزئی که در رسیدن صدا به دو گوش وجود دارد، به تشخیص جهت صدا کمک می‌کند. امواج حرکتی صوت در گوش به امواج الکتریکی تبدیل و به مغز فرستاده می‌شوند. گوش انسان قادر است بین ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز را درک کند. به این محدوده محدوده شنوایی انسان می‌گویند.

گوش از سه بخش مختلف تشکیل شده است: گوش خارجی، میانی و درونی.

گوش‌ها تا آخر عمر انسان به رشد ادامه میدهند[۱]

 

محتویات

گوش خارجی، گرفتن امواج

گوش بیرونی یا خارجی را که دیگران آن را می‌بینند لاله گوش می‌گویند. مهمترین کار گوش (بیرونی) گرفتن صداها است. وقتی که صدا ایجاد می‌شود، امواج صوتی تولید و در هوا منتشر می‌شوند؛ بعد از اینکه امواج وارد گوش بیرونی شدند از طریق سوراخ گوش وارد گوش می‌شوند و راهی گوش میانی می‌گردند. یکی از وظایف گوش بیرونی حفظ گوش از طریق جرم گوش می‌باشد؛ این جرم مخصوص، گوش را از پوست اطراف سوراخ گوش در مقابل عفونت‌ها محافظت می‌کند. گوش‌ها ماده‌ای شبیه موم ترشح می‌کنند تا از داخل گوش محافظت نمایند. اگر ترشح موم خیلی زیاد باشد، سفت می‌شود و ممکن است گوش را به درد بیاورد واگر خودتان بخواهید موم سفت شده را از گوش خارج کنید به گوشتان آسیب خواهد رساند. مجرای گوش خارجی، لوله ایست به طول ۲ یا ۳ سانتیمتر که در حدود یک سانتیمتر مکعب حجم دارد و به پردهٔ صماخ ختم می‌شود. ارتعاشات صوتی تا قسمت انتهایی این لوله به وسیلهٔ هوا منتقل می‌شود و پس از آن به وسیلهٔ محیط‌های جامد یا مایع به گوش میانی انتقال می‌یابد.

گوش میانی، ارتعاشات مفید

مهمترین کار گوش میانی گرفتن امواج صوتی از گوش خارجی و سازگاری امپدانسی برای گوش داخلی است. گوش میانی امواج صوتی را به لرزش تبدیل می‌کند و از طریق دریچه بیضی به گوش درونی می‌فرستد . این عمل با استفاده از پرده گوش که گوش بیرونی را از گوش میانی جدا می‌کند و استخوانچه های گوش انجام می‌شود.

سه استخوان ریز و ظریف موجود در گوش را استخوانچه های گوش می‌نامند که کوچکترین استخوان های بدن اند. پرده گوش قسمتی از پوست نازکی است که مثل طبلی محکم گسترده شده است و به اولین استخوانچه چسبیده است این استخوان کوچک استخوان چکشی (مالئوس) نامیده می‌شود. استخوان چکشی به استخوان کوچک دیگری چسبیده است که به آن استخوان سندانی گفته می‌شود؛ استخوان سندانی به کوچکترین استخوان در بدن متصل است که به آن رکابی می‌گویند.

در آخر با لرزش اسخوان ها پیام عصبی ایجاد شده و به قسمت از مخ که زیر لوب پیشانی قرار دارد فرستاده می شود و مغز آن‌ها را پردازش می کند.

بخش‌های گوش: ۱-جمجمه ۲-مجرای گوش ۳-لاله ۴-پرده ۵-دریچهٔ بیضی ۶-استخوان چکشی ۷-استخوان سندانی ۸-[استخوان رکابی

 

 

 

منبع: wikipedia

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

چشم انسان

چشم انسان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

چشم انسان
Eye-diagram no circles border in farsi numbers A.svg

قسمت‌های مختلف کرهٔ چشم انسان: ۱. زجاجیه ۲. حاشیه دندانه‌دار ۳. ماهیچه مژکی ۴. گردالک‌های مژگانی ۵. مجرای اِشلِم ۶. مردمک ۷. اتاق جلویی ۸. قرنیه ۹. عنبیه ۱۰. عدسی بیرونی ۱۱. عدسی درونی ۱۲. زوائد مژگانی ۱۳. ملتحمه ۱۴. ماهیچه مایل زیرین ۱۵. ماهیچه راست زیرین ۱۶. ماهیچه راست میانی ۱۷. رگ‌های شبکیه ۱۸. صفحه بینایی ۱۹. سخت‌شامه ۲۰. سرخرگ مرکزی شبکیه ۲۱. سیاهرگ مرکزی شبکیه ۲۲. عصب بینایی ۲۳. سیاهرگ حلقوی ۲۴. غلاف پیازی ۲۵. لکه زرد ۲۶. گودی مرکزی ۲۷. صلبیه ۲۸. مشیمیه ۲۹. ماهیچه راست بالایی ۳۰. شبکیه

شناسه‌ها
واژگان آناتومی A15.2.00.001%20Entity%20TA98%20EN.htm A01.1.00.007، A15.2.00.001
اف‌ام‌اِی 54448
واژگان کالبدشناسی

ساختمان چشم انسان شبیه یک کره است. در قسمت جلوی این کره یک پنجره شفاف به نام قرنیه وجود دارد. نور از محیط خارج وارد قرنیه شده و پس از عبور از مردمک به عدسی می‌رسد. عدسی نور را به صورت دقیق روی شبکیه متمرکز می‌کند تا تصویر واضحی بر روی شبکیه ایجاد شود. چشم انسان قادر به تشخیص ۱۰ میلیون رنگ است.[۱]

چشم از دو بخش به وجود آمده‌است:۱-اجزای فرعی چشم ۲-کرهٔ چشم. اجزای فرعی چشم عبارتند از: حَدَقه، پــِلک، مُژه، اَبرو، ماهیچه‌های گردانندهٔ کرهٔ چشم.

به ترشحات زردرنگ گوشۀ چشم، قی چشم گفته می‌شود.[۲]

 

محتویات

اجزای فرعی چشم

حدقه یا چشم‌خانه: استخوان‌های متعددی هستند که به یکدیگر پیوسته‌اند و یک صندوقچهٔ محکم مخروطی شکل را به‌وجود آورده‌اند تا کرهٔ چشم در میان آن محفوظ باشد. استخوان‌های چشم‌خانه در قسمت بالا استخوان پیشانی و در پائین استخوان گونه و از طرف خارج استخوان گیجگاهی و از طرف داخل استخوان بینی هستند. فضای داخلی محفظهٔ استخوانی چشم از یک مادهٔ چرب و تا اندازه‌ای سیال پر است.

حدقه بوسیلهٔ پرده‌ای به دو بخش تقسیم می‌شود: بخش جلو، جایگاه کرهٔ چشم و در بخش عقب؛ اعصاب بینایی که عهده‌دار رساندن تصویرها به مغز هستند؛ و اعصاب حسی و حرکتی و ماهیچه‌های گردانندهٔ چشم و رگ‌هایی که خون را به حدقه و این ماهیچه‌ها می‌رساند، قرار دارند.

پلک: جلو چشم دو پردهٔ ظریف و محکم آویخته شده که صفحهٔ لطیف چشم را از گرما و سرما و دیگر عوامل بیرونی محافظت می‌کنند؛ و در هنگام خواب و خطر پلک‌ها کاملاً باهم جفت می‌گردند، تا در پناه خود چشم را از هرگونه آسیب احتمالی محفوظ دارند، به علاوه پلک‌ها در تعدیل نور نیز نقش مهمی بر عهده دارند.

(1)عدسی (4)زلالیه (5)قرنیه (6)مردمک (7)عنبیه (8)ماهیچه‌های مژکی (9)مشیمیه (10)صلبیه (11)شبکیه (12)لکهٔ زرد (13)نقطهٔ کور (14)عصب بینایی و مویرگ‌های خونی (15)زجاجیه

پلک‌ها در مواقع معمولی در هر دقیقه چند مرتبه؛ به‌طور منظم به هم می‌خورند، و در نتیجه مایع ویژهٔ اشک را؛ که از غده‌های قرارگرفته در قسمت فوقانی چشم تراوش می‌شود، بر روی صفحهٔ چشم پهن می‌کنند تا آن را شستشو داده و همیشه تازه و مرطوب نگاه دارند و در نتیجه فعالیت آن‌را آسان‌بر سازند.

تراوش اشک از دو نظر برای چشم لازم و سودمند است: یکی از این جهت که سطح چشم را شستشو داده و مانع می‌شود از اینکه ذراتی که همراه هوا وارد چشم می‌گردد، صفحه چشم را کدر و ناصاف کند، و دیگر اینکه چون این مایع مخصوص (اشک) دارای خاصیت ضدعفونی است برای نگه‌داشتن طبقات کره چشم اهمیت شایانی دارد.

اشک چشم پس از اینکه چشم را شستشو داده و ضدعفونی کرد به سوی گوشهٔ داخلی چشم سرازیر می‌شود و از آنجا به‌وسیلهٔ لوله اشکی به درون کیسه مخصوصی که کیسهٔ اشکی نامیده می‌شود می‌ریزد و در آنجا نیز توقف نمی‌کند و ضمناً بی‌مصرف هم نمی‌ماند، بلکه تدریجاً به فضای تحتانی بینی می‌ریزد، تا در اثر تبخیر، هوای تنفسی را که از بینی به سوی شش رهسپار است مرطوب سازد.

مژه‌ها: در لبه بیرون پلک‌ها، موهای منظمی صف کشیده‌اند که از ورود گرد و غبار مانع می‌شوند و در برابر نورهای شدید نیز مقاومت کرده از شدت آن می‌کاهند و در کنارهٔ پلک‌ها غده‌هایی وجود دارد که از آن‌ها مادهٔ چرب مخصوصی ترشح کرده لبه پلک‌ها و مژه‌ها را چرب و مرطوب نگاه می‌دارد، تا از جریان اشک چشم به رخسار در حالت عادی، جلوگیری شود، و ضمناً اصطکاک مداوم پلک‌ها به یکدیگر موجب ناراحتی انسان نگردد.

ماهیچه‌های گرداننده چشم: برای اینکه عکس‌برداری چشم از اشیاء به‌سرعت و سهولت انجام بگیرد و کرهٔ چشم با حرکت‌های متعدد خود این وظیفهٔ حیاتی را انجام دهد؛ شش ماهیچه پیرامون آن را فراگرفته‌است تا حرکت آن را در جهات گوناگون یعنی بالا و پائین و چپ و راست و به سوی درون و بیرون ممکن کنند.

ابرو: در بالای هریک از پلک‌های فوقانی انبوهی از موهای منظم صف کشیده‌اند که افزون بر جنبهٔ زیبایی از ریزش عرق به درون چشم جلوگیری می‌کنند؛ و در تعدیل نور به‌ویژه نورهایی که از طرف بالا می‌تابد تأثیر بسزایی دارند.

کره ی چشم

کره چشم انسان از لایه‌ها و بخش‌های گوناگون تشکیل شده‌است. معنای لغوی نام این لایه‌ها که در پرانتز می‌آید عبارت است از: صُلبیه (سختک)، مشیمیه (بچه‌دانک)، عنبیه (انگورک)، شبکیه (پنجرک)، زلالیه (روشنک)، زجاجیه (شیشک)، جلیدیه (پوششک) و ملتحمه (پیوستک). قرنیه نیز به معنی شاخک است.[۳]

لایه‌های کرهٔ چشم

کرهٔ چشم بینایی را میسر می‌سازد، البته دقیقا کره‌ نیست و قطر آن در راستای طول ۲۴ تا ۲۵ میلی‌متر و در جهت پهلوها ۲۴ تا ۲۵ میلی‌متر و در جهت پهلوها ۲۳ تا ۲۴ میلی‌متر است ولی چون این تفاوت معمولاً غیرمحسوس است کرهٔ چشم نامیده شده‌است، و آن از دو قسمت اساسی تشکیل یافته‌است:

۱ طبقات منظمی که در اطراف قرار گرفته؛ و بعضی از آن‌ها مأمور حفاظت اعضاء داخلی و بعضی برای تأمین غذای آن‌ها و قسمتی محل بازتاب تصویرها و آماده ساختن آن‌ها برای انتقال به مغز است.

 

صُلبیه پرده‌ای است سفید و محکم[۴] که تمام کرهٔ چشم را فرا گرفته، این پردهٔ بسیار ظریف که ضخامت آن از یک میلی‌متر تجاوز نمی‌کند؛ استحکام بالایی دارد و از این‌رو از عهدهٔ وظیفهٔ خود که حفظ کرهٔ چشم است، به آسانی برمی‌آید؛ یعنی همانطور که دوربین عکاسی یک جعبه دارد که ذره‌بین (عدسی) و شیشهٔ حساس در داخل آن جا دارند؛ چشم ما نیز یک جلد محکم دارد که اعضاء بسیار ظریف و حساسی را دربرگرفته‌است؛ و مقداری که از این پرده دیده می‌شود همان سفیدی چشم است؛ ضمناً در قسمت جلو قدری برآمده شده و نازک‌تر و شفاف می‌گردد تا به آسانی نور از آن عبور کند و همین قسمت که یک نهم تمام پردهٔ صلبیه است، اصطلاحاً «قرنیه» نامیده می‌شود، و در عقب صلبیه سوراخی است که از آنجا عصب بینایی وارد کرهٔ چشم می‌گردد. در هر چشم نطقه‌ای در بینایی وجود دارد که چشم قادر به دیدن آن نیست، اما انسان منوجه آن نمی‌شود. این نقطه همان نقطه کور است. نقطه کور از اهمیت بالایی در بیماری آب سیاه برخوردار است. آسیب به این نقطه موجب از بین رفتن بینایی به‌طور مادام العمر می‌گردد.

شاید این پردهٔ ظریف را که در اصطلاح کالبدشناسی «صلبیه» و در اصطلاح پزشکی «غلاف بینایی» نامیده می‌شود به‌قدری نازک مجسم کنید که تصور کنید نوک خاری می‌تواند به آسانی آن را سوراخ کند، در صورتی‌که استواری و سختی آن طوری است که چاقوهای معمولی مگر با فشار خیلی زیاد می‌تواند آن را پاره کند، و پزشکان به هنگام اعمال جراحی داخل چشم؛ نیاز به چاقوهای بسیار ظریف و نوک‌تیزی دارند، که اگر تیز نباشد در موقع کار گرفتار اشکال فراوان می‌گردند.

مُلتَحِمه غشا مخاطی نازک و شفافی می‌باشد که سطح داخلی پلک‌ها را مفروش کرده و بخش جلویی صلبیه را می‌پوشاند.

نمونه‌ای از ناهم‌رنگی[۵] چشم، در این مورد قهوه‌ای و فندقی.

مشیمیه

مَشیمیه در داخل صلبیه لایه‌ای وجود دارد که مَشیمیه نام دارد. این لایه نازک و لطیف است و وظیفهٔ حساس آن تغذیه چشم به وسیله رگ‌ها است و چون تا حدی به پردهٔ بچه‌دان شبیه است «مشیمیه» نامیده شده‌است، قسمت جلو این پرده که «عنبیه» نامیده می‌شود از لحاظ رنگ و شکل تغییر قابل‌توجهی حاصل کرده‌است یعنی از لحاظ شکل مسطح و عمودی است و لذا بین آن و «قرنیه» فضایی به وجود آید که آن فضا از مایع ویژه و شفافی بنام «زلالیه»؛ مملو است. از لحاظ رنگ معمولاً سیاه است که سیاهی چشم را تشکیل می‌دهد و گاهی در بعضی از اشخاص برنگ آبی یا سبز بیرون می‌آید. این لایه وظیفه تغذیه صلبیه و شبکیه را بر عهده دارد.

«مردمک» سوراخی است که قطر آن از ۳ تا ۶ میلی‌متر می‌رسد و بین عنبیه قرار دارد که به نور حساس است. یعنی در مقابل نور زیاد تنگ و در مقابل نور کم گشاد می‌شود؛ تا این عمل خودکار؛ میزان نوری را که باید وارد چشم شود مرتب سازد «مردمک» چشم در حقیقت مانند «دیافراگم» دوربین عکاسی است با این تفاوت که خودکار است یعنی نیاز به این ندارد که ما آن‌را کم و زیاد کنیم بلکه در تاریکی خودبه‌خود گشاد و در روشنایی تنک می‌شود.

این سوراخ روی این اصل «مردمک» نامیده شده‌است که دو نفر که در مقابل یکدیگر واقع شوند تصویر هرکدام در وسط سیاهی چشم طرف مقابل دیده می‌شود.

مردمک در انسان گرد است و همیشه به رنگ سیاه‌ دیده می‌شود زیرا پشت آن فضای تاریکی است که به «تاریک‌خانهٔ چشم» موسوم است و محتویات آن با چشم غیر مسلح دیده نمی‌شود، ولی در حیوانات به اشکال مختلف در می‌آید چنانکه در گربه دیده می‌شود که در هنگام روز که نور زیاد است سیاهی وسط چشم آن حیوان بشکل «الف» درمی‌آید و در شب بالعکس باز می‌شود و از پشت آن انعکاس نور خارج؛ به صورت درخشندگی و برق مخصوصی ظاهر می‌شود؛ در عقب پردهٔ «مشیمیه» سوراخی برای ورود «عصب بینایی» وجود دارد.

«مردمک چشم» در حالات مختلف آنقدر نازک و کلفت می‌شود تا نوری را که به آن می‌رسد برای استفادهٔ دید کاملاً متمرکز نماید، و این کیفیت در هیچیک از اجسام حتی در شیشه یافت نمی‌شود.

شبکیه

پرده‌ای است لطیف و حساس که میان «مشیمیه» قرار گرفته و چون بی‌شباهت به پنجره نیست به این نام نامیده شده‌است، شَبَکیه پرده‌ای است عصبی یعنی دنباله‌هایی است از اعصاب بینایی و به وسیلهٔ همان اعصاب به مغز مربوط می‌شود، و «نقطهٔ کور» و «لکه زرد» بر روی این الیه قرار دارند. نقطه کور ناحیه ورود عصب به چشم است و نقطه زرد که محل تشکیل تصویر اشیاء می‌باشد. نقطه زرد در فاصله کمی از نقطه کور قرار دارد. در چشم چپ، نقطه کور در سمت راست نقطه زرد و کمی پایین‌تر واقع شده‌است. همچنین در چشم راست، نقطه کور در سمت چپ نقطه زرد و کمی پایین‌تر واقع شده‌است.

پردهٔ شبکیهٔ چشم مرکب از نه لایه جداگانه است که قطر مجموع آن‌ها به اندازه کلفتی یک ورقه کاغذ نازک می‌باشد؛ در ضخامت این پرده سلول‌هایی قرار دارند که تحت اثر امواج نورانی تحریک می‌گردند؛ سلول‌های مزبور به صورت شمش‌ها و مخروط‌ها قرار گرفته‌اند و تعداد اولی به سی میلیون و تعداد دومی به سه میلیون عدد بالغ می‌شود این شمش‌ها و مخروط‌ها به تناسب کاملی قرار گرفته‌اند. بیماری کور رنگی وابسته به همین سلول‌ها می‌باشد.

محیط‌های شفاف کرهٔ چشم

محیط‌های شفاف چشم قسمت‌هایی از کرهٔ چشم می‌باشد که نور را از خود عبور داده و در نتیجه تصاویر اجسام را بر روی «لکه زرد» که قسمتی از شبکیه است می‌اندازند و این‌ها عبارتند از:

زلالیه

در پشت قرنیه و جلوی عدسی ناحیه‌ای وجود دارد که مایعی شبیه به آب در آن جریان دارد و به همین مناسبت است که زُلالیه نامیده شده‌است. از جملهٔ قوانین نور آن است که هنگامی که از یک محیط رقیقی وارد محیط غلیظی شود تغییر حاصل می‌کند که این تغییر شکست نور نامیده می‌شود و روی همین اصل نوری که در محیط رقیق یعنی هوا موجود است هنگامی که وارد این محیط نسبتاً غلیظ یعنی زلالیه می‌شود «شکست» حاصل می‌کند و برای بازتاب یافتن بر روی شبکیه آماده می‌شود.

جلدیه

این عضو که «عدسی چشم» نیز نامیده می‌شود، شبیه به ذره‌بین‌های معمولی به کلفتی سه چهار میلی‌متر و در پشت پرده دوم چشم یعنی «عنبیه» قرار دارد و قسمت مرکزی آن از قسمت‌های اطراف آن سخت‌تر است و روی آن را پردهٔ شفاف و نرمی فرا گرفته‌است و ضمناً ماهیچه‌هایی در پیرامون آن وجود دارد که باعث تغییر شکل آن می‌گردد تأثیر این عضو در «شکست نور» و تطبیق تصاویر اجسام بر روی «لکهٔ زرد» بسیار مهم و قابل توجه است، زیرا همهٔ تصویرها باید روی نقطه زرد بیفتند. این کار از طریق تطابق صورت می‌گیرد

زجاجیه

زُجاجیه مایعی است که تمام در ناحیه پشت چشم ساکن است. و در جلو به «عدسی چشم» و در پشت به شبکیه ارتباط دارد و از هر طرف پوسته شفافی اطراف آن را فراگرفته‌است؛ کار این عضو نیز «شکست نور» است؛ و در تطبیق تصاویر اجسام بر روی «لکه زرد» تأثیر شایانی دارد. ویسکوزیته آن در برخی مقالات 2 تا 4 برابر آب و در برخی دیگر تا هزاران برابر آب ذکر شده‌است.

نقص‌های مادرزادی چشم

نوزاد انسان ممکن است بدون چشم به دنیا بیاید یا چشم او در لایه‌ای پنهان مانده باشد. چشم‌ها ممکن است به هنگام تولد کوچک‌تر از حد معمول باشد یا شکلی بیرون زده داشته باشد که به گاوچشمی معروف است.[۶] نبود عدسی، دررفتگی عدسی، نبود عنبیه، درشتی قرنیه، و ناپیوستگی عصب بینایی از دیگر عیوب مادرزادی چشم در برخی نوزادان است. آب‌سیاه مادرزادی، چشم کیسه‌دار، و انسداد مادرزادی مجرای اشکی از دیگر نقایص مادرزادی است.[۶]

پلک‌های نوزاد نیز ممکن است به حالت افتاده، برگشته به تو یا بیرون باشد یا این‌که نوزاد ممکن است بدون پلک به دنیا بیاید.[۶]

از دیگر کاستی‌های مادرزادی چشم می‌توان به نشانگان اکسن‌فلد، بیماری نوری، و پدیده مارکوس گان اشاره کرد.[۶]

 

 

منبع: wikipedia

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

کلیه انسان

کلیه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

کلیه
Gray1123.png

کلیه انسان از پشت

جزئیات
لاتین ren

سرخرگ

سرخ‌رگ کلیوی

سیاهرگ‌ها

سیاهرگ کلیوی

عصب محیطی

عصب کلیوی
شناسه‌ها
دورلندز
/السویر
five/000056330
واژگان آناتومی A08.1.01.001
اف‌ام‌اِی 7203
واژگان کالبدشناسی

کُلیه یا قُلوه (به فارسی سرهگُرده)*[۱] یکی از اندام‌های درونی بدن انسان و برخی دیگر از جانداران است. کار کلیه تصفیه خون از مواد زائد و دفع متابولیت‌های بدن می‌باشد جالب است بدانید انسان می‌تواند با ۲۰٪ کلیه‌هایش زندگی نسبتاً سالمی داشته باشد.

رونگاره و شمای کلیه.
۱: بافت‌های مخروطی کلیوی
۲: سرخرگ‌های میان بافتی
۳: سرخرگ کلیوی
۴: سیاه‌رگ کلیوی
۵: ناف کلیه
۶: لگنچه کلیوی
۷: میزنای
۸: فرورفتگی فرعی
۹: کپسول کلیوی
۱۰: بخش پایینی کپسول کلیوی
۱۱: بخش بالایی کپسول کلیوی
۱۲: سیاهرگ میان بافتی
۱۳: نفرون
۱۴: فرورفتگی فرعی
۱۵: فرورفتگی اصلی
۱۶: برآمدگی کلیوی
۱۷: ستون برتین یا ستون کلیوی

 

محتویات

واژه‌شناسی

کلیه یک نام عربی است که به زبان فارسی و هندی وارد شده‌است.[۱]

آناتومی کلیه

کلیه‌ها یک جفت عضو لوبیایی شکل و قهوه‌ای رنگ می‌باشند که در طرفین ستون فقرات و در موازات اصلی مهره ۱ تا ۳ کمری قرار دارند.[۲] کلیه راست کمی پایین‌تر از کلیه چپ واقع است؛ به دلیل موقعیت و شکل کبد در بالای کلیه راست. کلیه‌ها در انسان بر روی جدار خلفی شکم و بیرون از حفره صفاق قرار دارند. وزن هر کلیه در بالغین ۱۵۰ گرم می‌باشد و اندازه آن تقریباً با مشت بسته برابر است. میانه کلیه دارای فرورفتگی به نام ناف است که شریان و ورید کلیوی، اعصاب، عروق لنفاتیک و حالب از آن می‌گذرند. حالب ادرار نهایی را به مثانه می‌برد تا ذخیره شده و سپس دفع گردد. کلیه از کپسولی پوشیده شده‌است تا از آن، محافظت شود.

در صورت برش طولی، دو ناحیه عمده دیده می‌شود که عبارتند از قشر که در بیرون قرار گرفته‌است و قسمت مرکزی که ناحیه داخلی است. قسمت مرکزی به بافت مخروطی شکل به نام هرم‌های کلیه تقسیم شده‌است. قاعده هر هرم بر روی لبه‌های بین قشر و قسمت مرکزی قرار گرفته‌است و راس آن در پاپیلا است که به درون فضای لگنچه کلیه، برجسته می‌شود. لگنچه استطاله قیفی‌شکل انتهای بالایی حالب است. لبه خارجی لگنچه به دو حفره به نام کالیس‌های بزرگ تقسیم می‌شود که رو به پایین امتداد می‌یابند و به کالیس‌های کوچک تقسیم می‌شوند. کالیس‌های کوچک ادرار لوله‌های هر پاپیلا را جمع‌آوری می‌کنند. کالیس‌ها، لگنچه و حالب، ادرار را به سمت مثانه پیش می‌برند و تا زمان دفع در آن جا ذخیره می‌شود.

وظایف کلیه

یکی از اصلی‌ترین وظایف کلیه بیرون راندن مواد زاید تولید شده بر اثر متابولیسم یا خورده شده، می‌باشد. کنترل حجم و ترکیبات مایعات بدن نیز از کارکردهای کلیه می‌باشد. قسمت عمده حفظ تعادل بین میزان دریافت و میزان دفع در مورد آب و تقریباً تمام الکترولیت‌های بدن بر عهده کلیه‌ها می‌باشد.

کلیه‌ها مهم‌ترین وظیفه خود را با تصفیه پلاسما و برداشت مواد از فیلتر، بسته به نیازهای بدن انجام می‌دهند. کلیه‌های با دفع مواد ناخواسته به توسط ادرار بدن را تمیز کرده و مواد مورد نیاز را به خون بازمی‌گردانند.

دفع محصولات زائد متابولیک، مواد شیمیایی خارجی، داروها و متابولیت‌های هورمون‌ها

دفع محصولات زائد متابولیسم که در بدن نیاز نیستند، عمدتاً بر عهده کلیه‌ها می‌باشد. اوره، کراتینین، اسیداوریک، محصولات نهایی تجزیه هموگلوبین و متابولیت‌های هورمون‌های مختلف از این دسته می‌باشند.

تنظیم تعادل آب و الکترولیت‌ها

لازمه برقراری هومئوستازی این است که دفع آب و الکترولیت‌ها دقیقاً مطابق با دریافت آن‌ها باشد.

تنظیم فشار شریانی

کلیه‌ها با دفع مقادیر متغیر سدیم و آب، نقش بارز در تنظیم بلندمدت فشار شریانی دارند. علاوه بر آن‌ها، با ترشح هورمون‌ها یا مواد مؤثر بر عروق مثل رنین در تنظیم کوتاه‌مدت (سریع) فشار شریانی نیز نقش دارند. رنین باعث ساخت محصولات مؤثر بر عروق به مانند آنژیوتانسین۲ می‌شود.

تنظیم تعادل اسید و باز

کلیه‌ها با دفع اسیدها و تنظیم ذخایر بازی مایعات بدن، تعادل اسید و باز را با هم‌کاری ریه‌ها تنظیم می‌کنند به این صورت که با خوردن مواد خوراکی که pH خون را پایین برده و به سمت اسیدی شدن می‌برند، کلیه‌ها میزان دفع یون‌های +H را افزایش می‌دهند؛ از طرفی در صورت مصرف غذاهایی که pH خون را افزایش داده و به سمت بازی (قلیایی) شدن می‌برد، کلیه‌ها میزان دفع یون -HCO3 یا همان یون بی کربنات را از طریق ادرار افزایش می‌دهند.

تنظیم تولید گویچه‌های سرخ

کلیه‌ها اریتروپویتین ترشح می‌کنند که تولید گویچه‌های سرخ از سلول‌های بنیادی خون‌ساز در مغزاستخوان را تحریک می‌کنند. تقریباً تمام اریتروپویتین که در افراد سالم به خون ترشح می‌شوند، از کلیه‌ها است. اما ترشح بخشی از اریتروپویتین به خون را کبد بر عهده دارد.

ساخت گلوکز

کلیه‌ها در گرسنگی طولانی‌مدت از اسیدهای آمینه و سایر پیش‌سازها، گلوکز می‌سازد، این روند گلوکونئوژنز نام دارد.

چگونگی انجام کار کلیه‌ها

  1. خون از طریق سرخرگ از قلب به کلیه وارد می‌شود.
  2. خون با گذشتن از میلیون‌ها صافی کوچک (گلومرول‌ها)، تمیز می‌شود.
  3. مواد دفعی از طریق میزنای (حالب) عبور کرده و به عنوان ادرار در مثانه جمع می‌گردد.
  4. خون تصفیه شده از طریق سیاهرگ‌ها به جریان خون بر می‌گردد.
  5. هنگامی که مثانه پر از ادرار می‌شود از طریق پیشابراه (میزراه) ادرار از بدن خارج می‌شود.

کلیه‌ها هر ۲۴ ساعت جمعاً حدود ۲۰۰ لیتر از مایعات بدن را تصفیه و به جریان خون بازمی‌گردانند. حدود ۲ لیتر مایع به صورت ادرار از بدن دفع می‌شود در حالی که باقی‌مانده یعنی حدود ۹۸ لیتر به بدن بازمی‌گردد. ادرار دفع شده تقریباً ظرف مدت ۱ تا ۸ ساعت در مثانه ذخیره شده‌است.[۳]

بهداشت کلیه

سالانه افراد بی‌شماری در سراسر جهان به بیماری حاد کلیه مبتلا می‌شوند. اما هنوز اکثر مردم چیزی دربارهٔ این بیماری - که تا زمانی که خیلی پیشرفته می‌شود و خودش را نشان می‌دهد - نمی‌دانند. همانند بیماری قلبی، بیماری کلیوی نیز یکی از مشکلات خاموشی سلامتی است که هیچ علائم یا نشانه‌ای در مراحل اولیه از خود بروز نمی‌دهد. نارسایی کلیوی تا حدودی خفته‌است زیرا فردی که دچار اوره یا فشار خون بالا است امکان ابتلا به بیماری کلیوی را دارد، شاید به ظاهر مشکلی در کار نباشد اما اگر در تغذیه یا روند درمان کم‌کاری شود امکان ابتلا به نارسایی کلیوی شدت می‌یابد. از هر ۱۰ نفر یک نفر در معرض ابتلا به بیماری‌های کلیوی قرار دارد که بهداشت جهانی می‌گوید بین ۵ تا ۱۰ برابر این آمار، بیماری خفته کلیه وجود دارد.[۴]

نمود بیماری

در واقع بیماری زمانی نمود پیدا می‌کند که عملکرد کلیه کاهش پیدا می‌کند یا متوقف شود. به همین دلیل است که پزشکان سعی دارند با آگاه کردن مردم دربارهٔ این بیماری و روند آن شانس خود را برای جلوگیری از عدم عملکرد کلیه و نهایتاً مرگ افراد افزایش دهند. کلیه‌های سالم با تولید ادرار، خون بدن را از فضولات و مواد سمی پاک می‌کنند. آن‌ها میزان «فلوید» بدن را تنظیم می‌کنند و احتیاج به موادغذایی مثل سدیم، کلسیم، پتاسیم و فسفر دارند. علاوه بر این کلیه‌های بدن هورمون‌هایی ترشح می‌کنند که باعث تنظیم فشارخون، ساخت سلول‌های خونی قرمز رنگ و مستحکم شدن استخوان‌ها می‌شود. اکثر کلیه‌ها عملکرد خوب و درستی دارند، اما گاهی اوقات کلیه‌ها توانایی خود را در خارج کردن «فضولات و فلویدها» از دست می‌دهد که باعث می‌شود میزان این مواد خطرناک در بدن افزایش پیدا کند. چنانچه این موضوع معالجه نشود، ساخت مواد سمی، فلوید اضافی و میزان مواد معدنی خطرناک در بدن باعث مرگ می‌شود.

انواع بیماری‌ها

  1. بیماری کلیوی حاد یا نارسایی حاد کلیه: وقتی که ناگهان کار کلیه‌ها متوقف می‌شود.
  2. بیماری کلیوی مزمن (کهنه) یا نارسایی مزمن کلیه: در این نوع رشد این پروسه و روند بیماری در طی چند ماه یا حتی چند سال طول می‌کشد و چنانچه درمان نشود، می‌تواند باعث از کار افتادن یک کلیه یا هر دوی آن‌ها شود.

نشانه‌ها و علائم هر نوع بیماری بستگی به شدت آن دارد. بیماری نوع اول اغلب پس از یک عمل جراحی پیچیده یا یک ضربه یا آسیب جدی رخ می‌دهد که علائم آن مثل جمع شدن فلوید، خون‌ریزی داخلی، سرگیجه و حالت کما به‌طور یک دفعه و ناگهانی خودشان را بروز می‌دهند که خوشبختانه در بسیاری از بیماران با درمان مناسب کلیه‌ها به وضعیت طبیعی یا نزدیک به آن بازمی‌گردند. بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مزمن، معمولاً با کاهش دائمی عملکرد کلیه‌ها مواجه می‌شوند که بیماری فشار خون و دیابت از رایج‌ترین دلایل آن است. درحقیقت بیش از ۴۰ درصد بیمارانی که به بیماری دیابت نوع یک مبتلا هستند، دچار بیماری کلیه مزمن نیز خواهند شد. چنانچه بیماری دیابت کنترل شود، احتمال ناراحتی کلیه کاهش پیدا می‌کند.

نحوه درمان بیماران کلیه 

نحوه درمان این بیماران بستگی به درجه بیماری و میزان پیش رفتگی آن دارد و در مراحل اولیه با تجویز داروهایی خاص قابل درمان است، اما در مراحل حادتر و انتهایی این بیماران به «دیالیز» منظم یا حتی پیوند کلیه نیاز دارند. در دیالیز از دستگاهی استفاده می‌شود که محصولات اضافی و فضولات و فلویدهای اضافه را از خون بدن خارج می‌کند و آن را تصفیه می‌کند. دو نوع دیالیز برای این بیماران وجود دارد، در نوع اول آن که HD نامیده می‌شود، بیمار هفته‌ای سه مرتبه یا بیشتر باید به مرکز دیالیز برود و تا اتمام درمان به ماشین مربوط به دیالیز وصل باشد. اما نوع دوم آن که PD نامیده می‌شود، معمولاً هر روز انجام می‌شود که در این روش با استفاده از لوله‌ای که هنگام پیوند کلیه در قسمت نیم تنه بالای بیمار قرار داده‌اند فضولات و مواد سمی از داخل کلیه انسان خارج می‌شود.

نگهداری از کلیه

۱) فشار خون خود را همیشه کمتر از ۱۲۰ روی ۸۰ نگه دارید. ۱۲۰/۸۰

۲) چنانچه به بیماری دیابت مبتلا هستید، حتماً تحت نظر پزشک باشید و سعی کنید آن را کنترل کنید.

۳) رژیم غذایی مناسب و مغذی داشته باشید و حداقل روزانه ۵ وعده از میوه جات و سبزیجات استفاده کنید.

  1. مراقب کلسترول خون خود باشید.
  2. سیگار نکشید.

۶) روزانه بیش از ۲/۴۰۰ میلی‌گرم سدیم (نمک) مصرف نکنید، یعنی تقریباً معادل یک قاشق چایخوری.

  1. حتماً روزانه زمانی را به ورزش اختصاص دهید.
  2. حتماً سالی یک بار برای معاینه کلیه‌های خود نزد پزشک بروید.
  3. همه آزمایش‌های مربوط به کلیه را که پزشک شما لازم و ضروری می‌داند، انجام دهید.
  4. چنانچه دچار عفونت‌های کلیوی یا مثانه شدید نزد پزشک بروید که از علایم آن ادرار همراه درد یا سوزش، کدر و قرمز رنگ شدن رنگ ادرار، تب و لرز شدید، کمر درد یا درد در دو طرف دنده‌های بدن است.

۱۱) تا می‌توانید آب بنوشید. روزی ۶ تا ۸ لیوان[۵]

۱۲) از مصرف خودسرانه داروها بپرهیزید؛ زیرا اغلب مواد دارویی از کلیه جذب می‌شوند (مواد نیروزایی که افراد بدنساز استفاده می‌کنند به شدت به کلیه و به اندام‌های دیگر آسیب جدی در صورت مصرف مکرر وارد می‌کند)

کلیه به عنوان غذا

کلیه حیوانات در بسیاری از فرهنگ‌ها و کشورها جز غذا محسوب می‌شود. در ایران، انگلیس، فرانسه، اسپانیا، سوئد و بسیاری کشورها کلیه پخته و خورده می‌شود. در دین اسلام خوردن کلیه مکروه است.

به‌طور معمول در هر فرد سالم دو کلیه وجود دارد که هر یک در یکطرف ستون مهره‌ها و زیر دنده‌های تحتانی واقع شده‌اند. کلیه‌ها به رنگ قرمز متمایل به قهوه‌ای بوده و از نظر شکل شبیه لوبیا می‌باشند. هر کلیه به اندازه مشت بسته فرد است. اکثر اعضای بدن برای عملکرد مطلوب وابسته به کلیه‌ها هستند

تنظیم کردن آب بدن

کلیه‌ها آب بدن را تنظیم می‌کنند: برای اینکه بدن شما به‌درستی و به نحو مطلوب فعالیت کند لازم است که دارای حجم مناسب آب باشد. یکی از مهمترین وظایف کلیه‌ها برداشت آب اضافی یا حفظ آب بدن در موارد ضرورت می‌باشد.

کلیه‌ها مواد زائد را برداشت می‌کنند

بسیاری از مواد در خون و مایعات بدن باید در اندازه مناسب وجود داشته باشند تا بدن به درستی عملکرد داشته باشد. برای مثال: سدیم و پتاسیم مواد معدنی هستند که از مواد غذایی بدست می‌آیند. این مواد معدنی برای سلامتی لازم هستند اما باید در حد معینی نگهداشته شوند. زمانیکه کلیه‌ها به‌درستی فعالیت کنند، مواد زائد از بدن داخل ادرار ترشح می‌شوند همچنین کلیه‌ها در تنظیم سایر مواد معدنی در بدن مانند: کلسیم و فسفر که برای تشکلی استخوان لازمند، کمک می‌کنند، با ازبین رفتن بار منفی در غشاء فیلتراسیون دفع کلسیم کاهش می‌یابد اما مواد زائد مانند: اوره و کراتی نیز باید از بدن خارج شوند، که خارج می‌شوند. اوره و سایر مواد زائد زمانی که بدن پروتئین‌ها مانند: گوشت را تجزیه می‌کند، تشکیل می‌شوند. کراتی نین یک محصول زائد عضلات است. اگر فعالیت کلیه‌ها کاسته شود، اوره و کراتی نیز در خون افزایش می‌یابند بسیاری از محصولات زائد اگر از مایعات بدن جدا نشوند برای بدن سمی هستند برای مثال، وقتی فردی دارویی مصرف می‌کند، مواد زائد شیمیایی که از مصرف این دارو در بدن به‌وجود می‌آیند، عمدتاً توسط کلیه‌ها از بدن خارج می‌شوند.

کلیه‌ها هورمون می‌سازند

کلیه‌های سالم پیک (پیغام بر)های شیمیایی مهمی بنام هورمون‌ها را نیز می‌سازند. این هورمون‌ها در جریان خون گردش کرده و بعضی از عملکردهای بدن مانند: فشار خون، ساخت گویچه‌های قرمز و برداشت کلسیم از روده‌ها را تنظیم می‌کنند.

جستارهای وابسته

پانویس

^ در لهجه همدانی گُردله، در لهجه لری گُردالَه، در گویش کرشی گُردک، در کردی گورچیک (gurçik) و گورچیله

  1.  «لغت‌نامه دهخدا». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ ژوئیه ۲۰۱۴. دریافت‌شده در ۳ نوامبر ۲۰۱۹.
  2.  حسن‌زاده طاهری، محمد مهدی. ابراهیم‌زاده بیدسکان، علیرضا (۱۳۸۷)، آناتومی انسانی پایه، جهاد دانشگاهی مشهد، شابک ۹۴۶۳۲۴۱۸۱۵ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک) از پارامتر ناشناخته |نوبت چاپ= صرف‌نظر شد (کمک)
  3.  «نکاتی مهم در مورد کلیه‌ها». تبیان.
  4.  احتمال ابتلای یک نفر از هر 10 نفر به بیماری‌های کلیوی در جهانایرنا
  5.  http://www.centralclubs.com/topic-t2482.html

منابع

نگارخانه

  • کلیه حیوانات مختلف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد