همه اعضای بدن ما نقش بسیار مهمی در سلامتی ما ایفا می نمایند.

۱۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است

قلب انسان

قلب

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

برای دیگر کاربردها، قلب (ابهام‌زدایی) را ببینید.

قلب
Heart anterior exterior view.jpg

نقاشی قلب یک انسان

جزئیات
لاتین cor
یونانی kardía (καρδία)
دستگاه دستگاه گردش خون

سیاهرگ‌ها

بزرگ‌سیاهرگ زبرین، بزرگ‌سیاهرگ زیرین، رگ‌های ریوی راست و چپ

عصب محیطی

عصب واگ
شناسه‌ها
سرعنوان پزشکی A07.541
واژگان آناتومی A12.1.00.001
واژگان کالبدشناسی

رونگاره و شمای قلب

قلب گِش نوعی عضو عضلانی در انسان‌ها و دیگر حیوانات است که خون را از طریق رگ خونی در دستگاه گردش خون به گردش درمی‌آورد. خون اکسیژن و مواد غذایی لازم را برایِ بدن مهیا می‌سازد و همچنین به از بین رفتن موادِّ زائد ناشی از متابولیسم (سوخت و ساز بدن) کمک می‌کند.

قلبِ (دل) انسان به میانگین در هنگام استراحت حدود ۷۰ بار در دقیقه می‌تپد. دل انسان بینِ دو شُش در بدن جا دارد و به گونه‌ای قرار گرفته‌است که سر آن به سوی چپ و پایین کج است. هر تپش قلب حدودِ هشت دهم ثانیه زمان می‌خواهد که این زمان شامل ۰٫۱ ثانیه انقباض دهلیزها، ۰٫۳ ثانیه انقباض بطن‌ها و ۰٫۴ ثانیه استراحت قلب می‌باشد. بافت قلب نیز هم‌چون دیگر بافت‌های بدن نیاز به تغذیه دارد که تغذیهٔ قلب برعهدهٔ عروقِ کرونری (تاجی) است.قلب در فضای میانی میان‌سینه در سینه قرار دارد.

Heart frontally PDA.jpg

قلب در لغت به معنی دگرگونی است قلب از لحاظ علمی اندامی است که در مرکز قفسهٔ سینه (متمایل به سمت چپ) واقع شده‌است و وزن آن ۳۰۰گرم است و خون را پمپاژ می‌کند نام این عضو به علت اینکه باعث دگرگونی خون و تبدیل خون کثیف به خون تمیز می‌شود قلب نام‌گذاری شده‌است در دگرگون کردن خون، قلب مانند یک تلمبه عمل می‌کند. در پارسی سره این بخش دل نام دارد.

تصویر سه بعدی ضربان قلب تهیه شده توسط اکوکاردیوگرافی

 

محتویات

کالبدشناسی قلب

در انسان‌ها، پستانداران دیگر و پرندگان قلب به چهار حفره تقسیم می‌شود: دهلیز چپ و راست که بالا و بطن چپ و راست که در قسمت پایین قرار گرفته‌است.[۶][۷] معمولاً دهلیز و بطنِ راست را به نام قلب راستی و همتایان چپی آن‌ها را به نام قلب چپی می‌شناسَند.[۸] اما در مواردی دیگر، قلب ماهی‌ها دو محفظه، یک بطن و یک دهلیز دارد، در حالی که قلبِ خزندگان سه محفظه دارَد.[۷] در یک قلب سالم به خاطر وجود دریچه‌های قلبی، خون از یک سمت وارد قلب می‌شود که این مسئله از جریان برعکس جلوگیری می‌کند.[۵] قلب در یک کیسه محافظتی قرار گرفته که پیراشامه (پریکارد) نام دارد و همچنین شامل مایع است. دیوارهٔ قلب از چهار لایه چسبیده به هم تشکیل می‌شود که به ترتیب از بیرون، شاملِ: پیراشامه (پریکارد) برون شامهٔ قلب (اِپی کارد)، ماهیچه قلب (میوکارد) و درون‌شامه قلب (آندوکارد).[۹] این عضوِ مخروطی شکل به‌صورتِ کیسه‌ایی عضلانی تقریباً در وسطِ فضای قفسه سینه(مدیاستینوم میانی) کمی متمایل به جلو و طرفِ چپ قراردارد و میان ریهٔ چپ و راست و متمایل به ریهٔ چپ است و همین موجب شده‌است تا شکل و قرارگیری ریه‌ها با هم متفاوت باشد. از آن‌جا که قلب اندامِ بسیار حساسی و حیاتی است توسط قفسهٔ سینه (توراکس) محافظت می‌شود. ابعادِ قلب در یک فرد بزرگسال حدودِ ۶x9x۱۲ سانتیمتر و جرم آن در آقایان، حدودِ ۳۰۰ و در خانم‌ها، حدودِ ۲۵۰ گرم، یعنی حدود ۰٫۴ درصد جرم کل بدن است.[۱۰]

بطن چیست

دو حفره پایین قلب بطن نامیده می‌شوند. قلب دارای یک بطن چپ و بک بطن راست است. در میانه قلب بین دو بطن دیواره ضخیم عضلانی وجود دارد که به آن "سپتوم"‌می‌گویند. کار سپتوم جدا کردن طرف راست قلب از طرف چپ قلب است

بطن‌ها دو حفرهٔ تحتانی قلب هستند که توسط دیواره‌ای قطور و محکم ماهیچهای از یک‌دیگر جدا شده‌اند. اندازهٔ بطن‌ها از دهلیزها بزرگ‌تر است؛ و وظیفهٔ آن‌ها تلمبه کردن خون به خارج از قلب است.

۱. دهلیز راست ۲. دهلیز چپ ۳. بزرگ سیاهرگ زبَرین ۴. آئورت ۵. سرخرگ ششی ۶. سیاهرگ ششی ۷. دریچه میترال (دو لتی) ۸. دریچه آئورتی ۹. بطن چپ ۱۰. بطن راست ۱۱. بزرگ‌سیاهرگ زیرین ۱۲. دریچه سه‌لتی ۱۳. دریچه ششی

هر تحتانی بطن دارای دو دریچه‌است که یکی از آن‌ها موجب ورود خون از طریق دهلیزها به بطن؛ و دیگری موجب خروج خون از بطن به خارج از قلب و اندام‌های دیگر می‌شود.

بطن راست خون را از طریق دریچهٔ سه‌لختی از دهلیز راست دریافت می‌کند؛ و سپس آن را از طریق دریچهٔ ششی به سرخرگ ششی و به سوی شش‌ها می‌فرستد. بطن چپ خون اکسیژنه را از طریق دریچهٔ میترال (دولختی) از دهلیز چپ دریافت کرده و آن را از طریق دریچهٔ آئورتی به آئورت و به این ترتیب به سراسر بافت‌های بدن می‌فرستد.

دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است دیوارهٔ بطن‌ها از دیوارهٔ دهلیزها قطورتر است، چرا که فشار خونی که به دهلیزها می‌ریزد یا از آن‌ها خارج می‌شوند بسیار کم‌تر از فشار خون است از از بطن‌ها به داخل سرخرگ‌ها (آئورت و سرخرگ ششی) تلبمه می‌شود؛ بنابراین، قطر و استحکام دیوارهٔ بطن‌ها مقاومت آن‌ها را در برابر این فشار ممکن می‌سازد.

محلِّ قلب در پشتِ استخوانِ جناغ سینه و حدفاصلِ غضروف‌هایِ دنده‌های سوم تا ششم در سمتِ چپِ قفسهٔ سینه است. یک دیوارهٔ عضلانی قلب را به دو نیمهٔ راست و چپ تقسیم می‌کند. نیمهٔ راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمهٔ چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمهٔ راست و چپ نیز مجدداً به‌وسیلهٔ یک تیغهٔ عضلانی افقی نازک‌تر به دو حفرهٔ فرعی تقسیم می‌شوند. حفره‌های بالایی که کوچک‌تر و نازک‌تر هستند دهلیز نام‌دارند و دریافت‌کنندهٔ خون اَند. حفره‌های پایینی که بزرگ‌تر و ضخیم ترند بطنهای قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضای بدن پمپ می‌کنند. پس، قلب متشکل از چهار حفره‌است: دو حفرهٔ کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ) و دو حفرهٔ بزرگ در پایین (بطن‌های راست و چپ).

دو نوع گردش خون در بدن انجام می‌شود: گردش خون کوچک یا ریوی که خونِ CO2دار (دی‌اکسید کربن) از بطن راست قلب به ریه‌ها می‌رود. در آن‌جا تصفیه می‌شود و خون O2دار (اکسیژن) به دهلیز چپ قلب بازمی‌گردد و خون از دهلیز چپ قلب با گذر از دریچهٔ میترال (دولختی) که میان دهلیز و بطن چپ قراردارد، واردِ بطنِ چپ می‌شود و به این ترتیب با انقباضِ بطن چپ خون از بطن چپ خارج می‌شود و گردش خون بزرگ یا آئورتی آغاز می‌شود و این خون، ابتدا از طریق سرخرگِ آئورت و به ترتیب به دیگرِ عروق، در سراسرِ بدن جریان می‌یابدو سلول‌هایِ بدن را تغذیه می‌کند و سپس خون CO2دار را به دهلیز راست بازمی‌گردد و خون از دهلیز راست با عبور از دریچهٔ تریکاسپید (سه لختی) که میان دهلیز و بطن راست قرار دارد، واردِ بطن راست می‌شود. به این ترتیب، گردش خون در سراسرِ بدن انجام می‌شود و همهٔ سلول‌هایِ بدن تغذیه می‌شود.

دهلیزها حفراتی با فشار کم و گنجایش بالا هستند که وظیفهٔ اصلی آن‌ها ذخیرهٔ خون در هنگامِ انقباضِ عضلهٔ بطنی (سیستول) است. انقباض دهلیزها مقداری خون اضافی را به داخل بطن‌ها می‌راند، امّا حدود ۷۰درصدِ پُرشدن بطن‌ها به‌صورت غیرفعال در هنگامِ استراحت بطنی (دیاستول) انجام می‌شود. دهلیزها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین دهلیزی نازک از هم جداشده‌اند. بطن‌ها حفراتی با فشار بالاتر هستند که وظیفهٔ پمپاژ خون به ریه و تمام بافت‌های محیطی را به‌عهده دارند. چون فشار ایجادشده در بطن چپ بسیار بالاتر از فشارِ بطن راست است، لذا میوکارد بطن چپ به نسبت میوکارد بطن راست بسیار ضخیم‌تر است. بطن‌ها به‌وسیلهٔ یک دیوارهٔ بین بطنی از هم جدا می‌شوند. این دیواره در قسمتِ بالا به صورتِ بافت هَم‌بند و در قسمتِ میانی و پایین به‌صورت یک دیوارهٔ عضلانی است. دهلیزها و بطن‌ها با دریچه‌های دهلیزی – بطنیاز هم جدا می‌شود. این دریچه‌ها از جریانِ معکوسِ خون از بطن‌ها به داخلِ دهلیزها در جریان سیستول جلوگیری می‌کنند. قسمت بطنی این دریچه‌ها به‌وسیلهٔ طناب‌های وتری به نام عضلات پاپیلریبه بطن خود وصل می‌شوند. هنگامی که دیواره‌های بطن منقبض شده، عضلاتِ پاپیلری نیز منقبض می‌شود، اما برخلاف آنچه ممکن است تصور شود، کمکی به بسته‌شدن دریچه‌ها نمی‌کنند، بلکه لت‌های دریچه را به سوی داخل بطن‌ها می‌کشند تا از برآمده شدن بیش از حد آن‌ها در جریان انقباض بطن به داخل دهلیزها جلوگیری کنند.

دریچه‌های نیمه هلالی بطن‌ها را از مجاری شریانی جدا می‌کند و شاملِ دریچهٔ آئورت (بین بطن چپ و شریان آئورت) و دریچه پولمونر (بین بطن راست و شریان ریوی (پولمنری)) هستند. دریچه‌های نیمه هلالی به طناب‌های وتری وصل نیستند و فشار زیاد در شریان‌ها، در پایان سیستول موجبِ بسته‌شدن بسیار سریع و محکم آن‌ها می‌شود، درحالیکه دریچه‌های دهلیزی-بطنی بسیار نرم بسته می‌شوند. قلب توسط پردهٔ دو لایه و نازک پریکارد از بقیهٔ احشای داخل سینه مجزا می‌شود. لایهٔ احشایی پریکارد موسوم به اپی کارد از لایهٔ جداری آن به‌وسیلهٔ فضای پریکاردی جدا می‌شود. کیسهٔ پریکارد، به‌طورِ طبیعی، محتوی ۵ تا ۳۰ میلی‌متر مایع شفافی است که قلب را لغزنده می‌کند و به آن امکان می‌دهد تا با حداقّلِ اصطکاک منقبض شود[۱۱]

فیزیولوژی عضله قلبی

قلب از سه نوع عمده عضلهٔ قلبی تشکیل شده‌است:

  • عضله دهلیزی
  • عضله بطنی
  • فیبرهای عضلانی تخصص عمل یافته تحریکی – هدایتی

سیستمِ هدایتیِ قلب در واقع ایمپالس الکتریکی را تولید و هدایت می‌کند. این فیبرها به دلیل محتویِ کم فیبریل‌های انقباضی به‌طور ضعیف منقبض می‌شود. انواع دهلیزی و بطنی عضلهٔ قلبی به همان روش عضلهٔ اسکلتی منقبض می‌شود به استثنایِ این که مدتِّ انقباض بسیار طولانی‌تر است. اصول طب داخلی هاریسون ۲۰۰۸ قلب خون را از طریق سیستمِ گردشِ خون پمپاژ می‌کند. خونی که دارای اکسیژن اندکی باشد، از طریق گردش خون سیستمیک و بالایی و ورید اجوف تحتانی ورید اجوف واردِ دهلیزِ راست می‌شود و بعد به بطن راست می‌رود. از اینجا به گردش خون ریوی جریان می‌یابد، از طریق ریه‌ها اکسیژن دریافت می‌کند و دی‌اکسید کربن را پَس می‌دهد. خون دارایِ اکسیژن بعد از آن واردِ دهلیز چپ می‌شود و از آنجا به بطن چپ می‌رود و از طریق آئورت به گردشِ خونِ سیستمیک انتقال می‌یابد که در این روند اکسیژنِ آن مصرف می‌شود و به صورت دی‌اکسید کربن با سوخت و ساز همراه می‌گردد.[۴] معمولاً با هر تپش قلب، بطن راست همان قدر خون را واردِ ریه‌ها می‌کند که بطن چپ خون را به سراسر بدن می‌فرستد. سیاهرگ‌ها خون را به قلب منتقل می‌نمایند، در حالی که سرخرگ‌ها، خون را از قلب خارج می‌سازند. سیاهرگ‌ها معمولاً فشار کم تری در مقایسه با سرخرگ‌ها دارند.[۴] قلب هنگام استراحت با ضربان حدود ۷۲ بار در دقیقه می‌تپد.[۴] فعالیت این تعداد را افزایش می‌دهد، با افزایش تعداد ضربان قلب زمان دیاستول بیشتر از زمان سیستول کم می‌شود و در طولانی مدت میزان استراحت قلب را کمتر می‌نماید و این مسئله برای سلامت قلب خوب است.[۴]

'

عصب‌دهی قلب

قلب یک عضو چهار حفره‌ای عضلانی می‌باشد که ۱ درصد سلولهایش خاصیت خود تحریکی دارند و دارای سیستم هدایت خودکاراست. این عضو دارای سلولهای ماهیچه قلبی (کاردیومیوسیتهای) تخصص یافته و فیبرهای هدایتی هست که انقباض ریتمیک را شروع می‌کنند.[۱۲] قلب در ۲۱–۲۲ روزگی در جنین انسان شروع به تپش می‌کند و نمو قلب ۵۰ روز طول می‌کشد.[۱۳]

در روز هشتم جنینی در موش (معادل هفته سوم در انسان)، قلب از یک لوله اولیه قلبی تشکیل شده‌است. این لوله توخالی شامل دو لایه می‌باشد: کاردیومیوسیتها در خارج و سلولهای اندوتلیال در داخل.

بین این دو لایه، ژله قلبی وجود دارد. در این مرحله هنوز اعصاب خودکار (اتونومیک) قلبی نمو پیدا نکرده‌است و خون در سرتاسر جنین به وسیلهٔ امواج انقباضی پیش برنده (پریستالتیک)، پمپ می‌شود. این حرکات پریستالتیک از قسمت دم قلبی شروع می‌شود. با ادامه نمو، لوله قلبی طویلتر شده و یک لوپ به سمت راست تشکیل می‌دهد. سلولهای اندوکاردیال به سلولهای مزانشیمی تبدیل شده و بین دو لایه مهاجرت می‌کنند و ژله قلبی را می‌پوشانند. برای تشکیل لایه سوم قلبی، لوله قلب توسط لایه اپی کاردیومی پوشیده می‌شود. سلولهای اولیه اپی کاردیومی در روز نهم جنینی در موش (تقریباً هفته چهارم در انسان)، درون ارگان پیش اپی کاردیومی (یک دسته سلول شبیه گل کلم در قاعده لوله قلبی) یافت می‌شوند. این سلولها به سمت لوله قلب مهاجرت کرده و قلب را می‌پوشانند. در روز دوازدهم جنینی در موش، پوشش اپی کاردیال کامل می‌شود. در این زمان، مهاجرت سلولهای ستیغ عصبی (نورال کرست سلها) در نمو عصبدهی قلبی نقش دارد.[۱۲] نورال کرست سلها گروهی از سلول‌های مهاجر هستند که در همه مهره داران یافت می‌شود و قادر به تبدیل به انواعِ بافت از جمله عضله صاف، سلول‌های عصبی (نورون‌ها) و سلول‌های گلیا و غیره اَند. کنده شدنِ نورال کرست سل‌ها و مهاجرت آن‌ها از لوله عصبی (نورال تیوب) به کمک تغییرات در چسبندگی سلولها رخ می‌دهد که شاملِ کاهش مقدارمولکول چسبندگی سلول نورونی (NCAM) و N- کادهرین می‌باشد.[۱۴]

در طولِ نمو قلبی، حرکات پریستالتیک به وسیلهٔ انقباض هماهنگ، توسط گره سینوسی- دهلیزی جایگزین می‌شود.[۱۲]

مراحلِ نموِ اعصابِ قلب به این ترتیب است:

  1. مهاجرت نورال کرست سلها به پشت آئورت
  2. تمایز آن‌ها به سلول عصبی
  3. تجمّع سلولهای عصبی برای تشکیل گانگلیا
  4. گسترش انتهای آکسونی به بافت قلبی

لازم است ذکر شود که عصب دهی پاراسمپاتیک قبل از سمپاتیک انجام می‌شود.[۱۳]

Bone morphogenetic proteins (BMPs) که توسط سلولهای اپی کاردیومی ترشح می‌شوند، سبب تمایز سلولهای عصبی به سمپاتیک و پاراسمپاتیک می‌شوند.

فاکتور نوروتروفیک مشتق از رده سلولی گلیال (GDNF), نورتورین(NRTN) و آرتمین (artemin) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک (NTFs) برای تمایز نورونهای پاراسمپاتیک قلبی می‌باشند.[۱۵] نورونهای پاراسمپاتیک وقتی به قلب می‌رسند تشکیل عقده (گانگلیا) را می‌دهند و از اینجا سلولهای عصبی پس عقده ای (پس گانگلیونی) منشأ می‌گیرند و این در حالیست که سلولهای عصبی پس گانگلیونی سمپاتیکی از تنه سمپاتیکی در خارج از قلب منشأ می‌گیرند.[۱۲]

فاکتور رشد عصبی (NGF)، نوروتروفین- ۳ (neurotrophin-3) و نوروتروفین- ۴و۵ (neurotrophin-4/5) از جمله فاکتورهای نوروتروفیک هستند که عصبدهی سمپاتیک را تنظیم می‌کنند و سبب افزایش تراکم عصبدهی آن می‌شوند. اندوتلین - ۱ که از اندوتلیوم وریدی ترشح می‌شود نیز سبب افزایش بیان فاکتور رشد عصبی(NGF) می‌شود. این در حالیست که فاکتور سمافورین- ۳(semaphorin 3) تراکم عصبدهی آن را کاهش می‌دهد. به این ترتیب گرادیان عصبدهی سمپاتیک از اپی کاردیوم به اندوکاردیوم شکل می‌گیرد.[۱۶]

بدین ترتیب اعصاب اتونومیک قلبی، ضربان قلب را تنظیم می‌کنند. تحت شرایط پاتولوژیک، تراکم فیبرهای عصبی، تغییر یافته و منجر به فعالیت زیاد (عصب‌دهی زیاد) یا خیلی کم (عصب‌دهی کم) در قلب می‌شود.[۱۲]

تحریک نامنظم قلبی در بیماری فیبریلاسیون دهلیزی(atrial fibrilation)، سبب تحریک اندوتلین- ۱ شده و بیان فاکتور رشد عصبی را بالا می‌برد؛ که این عمل، سبب افزایش عصب‌دهی سمپاتیک می‌شود.[۱۶]

بیماری‌های قلبی

بیماری‌های قلب و عروقی (CVD) معمول‌ترین عامل مرگ در جهان در سال ۲۰۰۸ بودند که باعث ۳۰ درصد از موارد مرگ شدند.[۱۷][۱۸] از این میزان بیش از سه چهارم به خاطر بیماری شریان‌های کرونری و سکته بوده‌است.[۱۷] عوامل خطر شامل مواردی همچون: سیگار کشیدن، اضافه وزن داشتن، عدم فعالیت‌های ورزشی کافی، کلسترول بالا، فشار خون بالا، نوعی دیابت که به شکلی ضعیف کنترل شده و موارد دیگر می‌شود.[۱۹] تشخیص بیماری قلبی عروقی اغلب با شنیدن به صدای قلب با گوشی پزشکی، ECG یا با فراصوت صورت می‌گیرد.[۵] بیماری‌های مرتبط با قلب اصولاً با متخصصین قلب درمان می‌شود، هرچند که بسیاری از متخصصین پزشکی دیگر نیز ممکن است در حل این مسئله کمک کنند.[۱۸]

متخصّصان اعتقاد دارند بیماریِ سرطان صرف نظر از این که فرد مبتلا اقدام به درمان دارویی کرده باشد یا خیر، می‌تواند به عضلات قلب آسیب برساند. شیمی درمانی به‌طور بالقوه موجب مسمومیت قلب می‌شود و بیماران سرطانی را در برابرِ اختلالات قلبی از جمله ایستِ قلبی یا ایسکمی میوکارد آسیب‌پذیر می‌کند ضمن اینکه رشدِ خودِ تومور نیز می‌تواند موجبِ آسیبِ بافتِ قلب شود.[۲۰]

 

منبع: wikipedia

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد

مغز انسان

مغز انسان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

این مقاله دربارهٔ ویژگی‌های مغز انسان است. برای اطلاعات پایه، مغز را ببینید.

مغز انسان
Cerebral lobes.png

لوب‌های مغزی: لوب پیشانی (صورتی), لوب آهیانه‌ای (سبز) و لوب پس‌سری (آبی)

جزئیات
لاتین Cerebrum
پیش‌ساز لوله عصبی
دستگاه دستگاه عصبی مرکزی

سرخرگ

سرخرگ سبات داخلی، سرخرگ مهره‌ای

سیاهرگ‌ها

سیاهرگ وداج داخلی، cerebral veinsexternal veinsbasal veinterminal veinchoroid veincerebellar veins
شناسه‌ها
فهرست گری p.۷۳۶
واژگان آناتومی A14.1.03.001
اف‌ام‌اِی 50801
واژگان کالبدشناسی

مغز انسان مرکز دستگاه عصبی است. دستگاه عصبی مرکزی در درون حفاظی استخوانی به نام جمجمه و ستون مهره ها قرار گرفته و شامل مغز و نخاع می‌باشد. سیستم عصبی مرکزی در زبان عام به دو قسمت با نام‌های مادهٔ سفید و مادهٔ خاکستری تقسیم می‌شود. مغز شامل قسمت‌های متنوعی است که هر کدام در عین ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر دارای کارها و وظائف گوناگونی هستند.دستگاه عصبی انسان شامل دو قسمت مرکزی و محیطی می‌باشد. قسمت مرکزی، مرکز فعالیت‌های ارادی و غیرارادی می‌باشد و قسمت محیطی. شامل عصب‌هایی است که قسمت‌های مختلف بدن را به بخش عصبی متصل می‌کند* مغز انسان از دید ساختار، همانند مغز دیگر پستان‌داران است ولی قشر مغز آن در مقایسه با دیگر پستانداران دارای گسترش و پیشرفت بسیار بیشتری‌است. جانوران بزرگی مانند نهنگ‌ها و فیلها در اندازه‌گیری مطلق دارای مغزی بزرگ‌تر هستند، اما زمانی که اندازه‌گیری با استفاده از ضریب مغزی و پس از جبران اندازه و جثهٔ بدن انجام گیرد، این مغز انسان است که تقریباً دو برابر مغز دلفین پوزه‌بطری، و سه برابر مغز یک شامپانزه خواهد بود. بخش عمده‌ای از گسترش و پیچیدگی مغز انسان مربوط به بخشی از مغز به نام قشر مغزی یا کورتکس، به ویژه لوب پیشانی، که با توابع اجرایی از جمله خودلگامی یا اتوکنترل، برنامه‌ریزی، استدلال، و تفکر انتزاعی در ارتباط است، می‌باشد. لوب پس سری که ویژه بینایی است نیز تا میزان زیادی در انسان بزرگتر است.[۱]

قشر مغز دارای ۱۵-۳۳ بیلیون یاختهٔ عصبی یا نورون است که هر کدام با سیناپس به چندین هزار یاخته عصبی دیگر متصل است. این یاخته‌ها بوسیلهٔ رشته‌های پروتوپلاسم بلندی که آسه یا آکسون نام دارد با دیگر یاخته‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. آکسون‌ها دنباله‌ای از ضربان‌های سیگنالی را که پتانسیل عمل نام دارند تا دورترین نقاط مغز یا یاخته‌های دریافت کنندهٔ ویژهٔ هدف در بدن حمل می‌کنند.[۲] به کمک دستگاه‌های MRI پیشرفته می‌توان آکسون‌ها و چگالی آن‌ها در مغز را با دقت بالایی مشخص کرد.[۳]

ساختار

مغز انسان دید از پایین

مغز انسان حدود ۱۵۰۰ گرم وزن دارد و حجم آن نیز حدود ۱۱۳۰ سانتیمتر مکعب در زنان و ۱۲۶۰ سانتیمتر مکعب در مردان است. هرچند از نظر ضریب هوشی یا آی‌کیو و سایر اندازه‌گیری‌های عملکردی و شناختی هیچ‌گونه و به هیچ وجه تفاوت نورولوژیک بین دو جنس مذکر و مؤنث تاکنون نشان داده نشده‌است. بافت مغز بیشتر از جنس چربی است.

سه پرده با نام مننژ، مغز و نیز نخاع را محافظت می‌کنند. پردهٔ داخلی چسبیده به مغز و نخاع که کار تغذیهٔ بافت عصبی را انجام می‌دهد، پردهٔ میانی یا عنکبوتیه که به پردهٔ خارجی چسبیده و از پردهٔ داخلی کمی فاصله دارد و در پایان پردهٔ خارجی که از بافت پیوندی تشکیل شده و به استخوان‌ها چسبیده‌است. در فاصله بین عنکبوتیه و پردهٔ داخلی مایعی شفاف حاصل از از ترشحات رگ‌های خونی بنام مایع مغزی-نخاعی یا لیکور قرار دارد و کار آن محافظت از بافت عصبی است. مغز انسان مانند تمامی جانداران از یاخته‌های عصبی یا نورون و یاخته گلیال یا نوروگلیا و نیز رگ‌های خونی بسیاری تشکیل شده‌است. سلول‌های گلیال انواع گوناگونی داشته و انجام تعدادی از عملکردهای مهم ازجمله پشتیبانی ساختاری، پشتیبانی متابولیک یا سوخت‌وساز یاخته، عایق و همچنین هدایت را به عهده دارند. نورون‌ها، اما، معمولاً مهم‌ترین یاخته‌های در مغز انگاشته می‌شوند. تعداد نورون‌ها، با توجه به آرایه‌های توموگرافی، روشی به مراتب دقیق‌تر از روش میکروسکوپی پیشین، حدود دویست میلیارد نورون در مغز انسان همراه یکصدوبیست‌وپنج تریلیون سیناپس در کورتکس یا قشر مغزی را نشان داده‌است. ویژگی یگانه یاختهٔ عصبی در ایجاد و انتقال پیام به دورترین نقاط بدن است.

مغز در انسان از بخش‌های مختلفی مانند مخ، مخ‌چه، تالاموس، هیپوتالاموس، پل مغزی، بطنهای مغز، ساقه مغز، بادامه مغز، عقده‌های قاعده‌ای تشکیل شده‌است.

نیمکره‌های مغز یا مُخ بزرگترین قسمت مغز است و بالای تمام ساختار مغز انسان قرار دارد که با یک لایه یا قشر مغزی (کورتکس) با توپوگرافی پیچ‌درپیچ پوشیده شده‌است.در زیر مخ ساقه مغز قرار دارد و شبیه ساقه‌ای به مخ متصل شده‌است. در عقب مغز، در زیر مخ و در پشت ساقه مغز، مخچه با ساختاری ویژه بخاطر وجود سطحی با شیاربندی افقی قشر آن، که باعث می‌شود آن را متفاوت از هر منطقهٔ دیگر مغز نمایان کند، وجود دارد. شکل کلی آن، همانند سایر پستانداران می‌باشد، اگرچه به‌طور قابل توجهی در اندازکمی سفید نسبی متفاوت است. به عنوان یک قاعده، هرچه مخ کوچکتر، کورتکس دارای قشر پیچ در پیچ کمتری است. قشر مغزی یک موش تقریباً کاملاً صاف است اما قشرمغزی دلفین یا نهنگ، پیچ در پیچ تر از کورتکس انسان است.

مغز زنده بسیار نرم است، چیزی شبیه به نرمی ژله است و با وجود اینکه سلول‌های خاکستری معروف هستند اما قشر زنده در واقع صورتی رنگ و در بخش‌های داخلی کمی سفید است.

بتازگی محققان دانشگاه نورت وسترن در آمریکا در حین مطالعه اثرات یک داروی ضد افسردگی بر روی موش‌ها به این نتیجه رسیدند که عملکرد مغزهای دو جنس نر و ماده در سطح مولکولی متفاوت است. دراین مطالعه یک تفاوت شیمیایی در میان مغزهای نر و ماده کشف شد و محققان دریافتند که این اختلاف در سطح مولکولی و در تعامل میان مولکول‌های ERalpha and mGluR1 است.

لُوب‌ها

نیمکرهٔ چپ و راست مخ و کورتکس تا حدودی قرینه بوده که تصویری آینه‌ای از یکدیگر می‌سازند. هر نیمکره به چهار لب، لوب پیشانی، لوب آهیانه، لوب پس سری، و لوب گیجگاهی تقسیم شده‌است. این تقسیم‌بندی لوب‌ها از ساختار قشر کورتکس مشتق نشده‌است بلکه لوب‌ها از نام استخوان جمجمه که آن‌ها را همپوشانی می‌کند نام می‌گیرند. استخوان پیشانی، استخوان آهیانه، استخوان گیج‌گاهی و استخوان پس‌سری. مرزهای بین لوب‌ها در زیر سوتور یا بخیه که استخوان‌های جمجمه را به هم پیوند داده، قرار دارد البته به‌استثنای مرز بین لوب فرونتال و لوب آهیانه که در طول مرز آناتومیک شیار مرکزی، در محل تلاقی قشر سوماتوسنسور اولیه و قشر حرکتی اولیه قرار دارد.

 

 

منبع: wikipedia

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آرین جاهد